فروشگاه فایل دانش

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

فروشگاه فایل دانش

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

دانلود بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 11 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 12
بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


پایان هزاره
گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:
بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.
تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.
از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.
علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.
از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.
«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق برخی نظریه های افلاطون

افلاطون (427347 قم) فرزند یکی از خانواده های سرآمد آتن بود و توقع می رفت سیاستمدار شود
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 302 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
تحقیق برخی نظریه های افلاطون

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

برخی نظریه های افلاطون


منابع تحقیق:

1- حکمت یونان
2- سقراط و افلاطون
3- از افلاطون تا ناتو
چکیده ای از زندگی نامه:

افلاطون (427-347 ق.م) فرزند یکی از خانواده های سرآمد آتن بود و توقع می رفت سیاستمدار شود. اما او مسحور سقراط شد و حکم مرگ او سخت بر دلش اثر نهاد. پس دنیای سیاست را واگذاشت تا رسالت اصلاحگری سقراط را پی گیرد.

در حدود 40 سالگی آکادمی[1] را در آتن بنیان نهاد تا جوانانی که می بایست در آینده زمام امور شهر های یونان را در دست گیرند. از تحصیلات عالی بهره مند شوند. در تقدیر افلاطون می توان گفت بسیاری از فلاسفه او را به بزرگترین فلیسوف می دانستند و می دانند و حکیم سهروردی بنیان گذار حکمت اشراق برای او احترام خاصی قائل بوده و او را امام الحکمه و پیشوای حکمای اشراق می دانسته است.

آثار افلاطون
1- لاخس، خارمیدس- لوسیس، کریتون- ائوتوفرون، دفاعیه
2- پروتاگوراس، گورگیاس، منون
3- ضیافت و فایدون
4- جمهوری و فایدروس
5- تئایتتوس (حدود 367 ق.م )، پارمنیدس، تیمایوس
6- سوفسطایی و و سیاسی
7- فیلبوس و قوانین.
تعریفی از عالم مثل:
بجا و مفید است که اصطلاحاتی را که افلاطون به کار می برد ارزیابی کنیم.
نخست او از صور یا مثل (ایده یا ایدوس) سخن می گفت. این دو واژه در اصل معنایی نزدیک به «شکل» داشتند و درزمان افلاطون «ایده» به هیچ روی ربطی به «اندیشه» نداشت.
منظور افلاطون از مثل با تشبیهی که وی آن را برای اثبات مثل به کار برده است روشن می شود. غاری را در زیر زمین در نظر گیرید که در آن مردمانی را به بند کشیده،روی به دیوار و پشت به دهانه ی غار نشانده اند این زندانیان از دوره کودکی در آنجا بوده اند و پاهایشان چنان با زنجیر بسته شده که نه می توانند از جای خود بجنبند و نه سر خود را به چپ و راست بگردانند، بلکه ناچارند پیوسته رو به روی خود را تماشا کنند. در بیرون از غار، به فاصله ای دور، آتشی افروخته است که پرتو آن به درون غار می تابد، میان اتش و زندانیان راهی مرتفع و دیواری کوتاه وجود دارد شبیه پرده ای که شعبده بازان میان خود و تماشاگران می آویزند تا از بالای آن هنر خود را نمایش دهند.
در آن سوی دیوار کسانی هستند که اشیا بسیاری، از جمله پیکره های انسان و حیوان را که از سنگ و چوب ساخته شده، به این سو و آن سو می برند و همه ی آن اشیا از بالای دیوار پیداست. بعضی از آن افراد در حال آمدو شد با هم سخن می گویند و بعضی خاموشند.
مثل ما مثل آن زندانیان است که از خود و از یکدیگر جز سایه ای که در اثر آتش بیرونی از اشیاء به دیوار غار افکنده شده چیزی نمی بینند.

اگر بتوانند با هم صحبت کنند، موضوع گفتارشان چیزی جز سایه هایی که به دیوار نقش بسته نخواهد بود.
پس جز سایه ها به هیچ چیز دیگری باور ندارند.
اگر از بند آزاد و از درد نادانی رهایی یابند و به سمت دهانه ی غار روانه شود و به روشنایی آتش بیرون نگاه کند طبعاً از این تغییر وضع آزرده می شود و اگر وادارش کنند که مستقیم در خود روشنایی بنگرد، چشمان او به دردی طاقت فرسا مبتلا خواهند شد و از روشنائی خواهند گریخت.
حال اگر کسی دست او را بگیرد و با زور از آن راه مرتفع و ناهموار به بیرون از غار بکشاند و به روشنائی آفتاب برساند، تردیدی نیست که به رنج می افتد و خشمگین می شود و می کوشد خود را نجات دهد.

پس باید چشمان او به تدریج به روشنائی خو کنند تا به دیدن اشیاء گوناگون توانا شوند نخست سایه ها و تصاویر اشخاص و اشیا را که در آب می افتد بهتر از چیزهای دیگر تمیز خواهد داد. در مرحله ی دوم، خود آدمیان و اشیا را خواهد دید. پس از آن به تماشای آسمان و ستارگان خواهد پرداخت، ولی آن ها را هنگام شب بهتر مشاهده می کند، زیرا دیدگانش به روشنایی ماه و ستارگان زودتر عادت خواهند کرد و حال آنکه روشنائی خورشید چشم های او را رنج می دهد.

سر انجام در مرحله ی چهارم، خواهد توانست خورشید را در عین پاکی و تنهائی مشاهده کند.

اگر زندان غار را با عالم محسوسات و پرتو آتشی را که به درون غار می تابد با نیروی خورشید تطبیق کنیم و اشیا بیرون و انسان های در حال رفت و آمد را به عالم مثل تطبیق دهیم و خارج شدن آدمی از غار و تماشای اشیا گوناگون در روی زمین را سیر و صعود روح آدمی به عالم شناسایی بدانیم.

در پایان سیر و سلوک و پس از تحمل رنج های طاقت فرسا انسان مبدا همه ی مثل یعنی مثال نیک را می یابد.

1- آکادمی (Academy) یا آکادمیا قطعه زمینی نزدیک آتن متعلق به پهلوانی به نام آکادوموس، بعدها باغی در آنجا تاسیس شد. افلاطون و پیروانش در آنجا درس می گفتند، به همین جهت پیروان افلاطون را آکادمیان یا فلاسفه ی آکادمیایی می گویند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 35 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

بروز، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام


در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ، همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ، شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با خویشتن برخوردار شوند .
یکی دیگر از عوامل بروز تمدن ها و فرهنگ ها ، احساس لزو م جبران ضعف در برابررقیبان است ، که می توان گفت از اساسی ترین عوامل محسوب می شود . با این حال ، تشخیص عامل قطعی بروزو اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، با نظر به تعریفات و استدلال هایرایج در این مبحث ، حداقل بسیار دشوار است . آن چه که از قرآن مجید و نهج البلاغه بر می آید ، این است که عامل اساسی آغاز و پایان منحنی تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است . در آیاتی که در مبحث قبل ذکر شد وهم چنین درآیات سوره های ﺴﺑﺄ و بقره می بینیم که خداوند اموری را مانند کفران نعمت (در از بین بردن اجتماع و تمدن ﺴﺑﺄ) ، فساد، خود کامگی ، ظلم، استکبار، افساد در روی زمین است و انحراف از حقیقت ، عوامل سقوط تمدن ها و فرهنگ ها معرفی فرموده است . از همان آیات به خوبی استفاده می شو که مفاهیم مقابل آن صفات رذل ، عوامل بروز و اعتلای تمدن ها و فرهنگ ها است . یعنی از همان آیات ، با کمایل وضوح بر می آید که سپاس گزاری نعمت های خداوندی، صلاح و اصلاح میان انسان ها ، تهذب ، عدالت و حرکت در مسیر واقعیات ، از عوامل مهم بروز و اعتلا ی تمدن ها و فرهنگ های انسانی صحیح است . خداوند سبحان در قرآن مجید تصریح فرموده است : « واگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند قطعاً برکات خود را از آسمان و زمین برای آنان باز می کردیم (نازل می کردیم) ، ولی آنان [ ایمان و نقرا و منادیان آن دو، یعنی پیامبران را ] تکذیب کردند ودر نتیجه ، آنان را به سبب اندوخته های[ ناشایستشان] مواخذه کردیم . » *


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود ویژگی های معماری و جاذبه های جهانگردی مجموعه تاریخی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی پیش از پرداختن به ویژگی های معماری و جاذبه های جهانگردی این مجموعه تاریخی، اندکی به شیخ صفی و خاندانش می پردازیم
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 12 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 14
ویژگی های معماری و جاذبه های جهانگردی مجموعه تاریخی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

ویژگی های معماری و جاذبه های جهانگردی مجموعه تاریخی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی


بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی پیش از پرداختن به ویژگی های معماری و جاذبه های جهانگردی این مجموعه تاریخی، اندکی به شیخ صفی و خاندانش می پردازیم:
شیخ صفی الدین فرزند شیخ امین الدین جبرئیل، پیرو، مرید و داماد شیخ زاهد گیلانی ، عارف معروف بود. وی پس از وفات شیخ زاهد تا سال ۷۳۵ هجری قمری به ارشاد و هدایت پیروان و مریدان خود پرداخت و در این سال دعوت حق را لبیک گفت و در خانقاه خود به خاک سپرده شد. فرزندش شیخ صدرالدین موسی که جانشین وی و مورد توجه امرای وقت بود به بنای بقعه اقدام کرد و در تزئین و کاشیکاری اولیه آن کوشید.
استقرار ایلخانان مغول در مراغه و سپس در تبریز ، به مرکزیت سیاسی اردبیل در سده های هفتم تا نهم هجری قمری لطمه زد. اما وجود شیخ صفی الدین در اردبیل (در حیات و ممات) موجب توجه عقیدتی و مذهبی و حتی سیاسی مردم ایران و ترکیه به آن شهر شد و دیگر باره آن را به صورت شهری مورد احترام و ستایش و زیارتگاه صوفیان در آورد.
بقعه شیخ صفی شامل تعدادی از بناهای دوره های مختلف است که نخستین بار شاه تهماسب آن ها را به صورت مجموعه واحدی در آورد. بعدها شاه عباس بناهای مهم دیگری به این مجموعه افزود و باعث اصلاحاتی در آن شد.
اهمیت این مجموعه تاریخی، در ارتباطی که با سلسله خاندان سلاطین صفویه دارد جلوه گر می شود. اسلاف شاهان صفوی و همچنین شاه اسماعیل اول (سرسلسله این خاندان) در این مجموعه تاریخی به خاک سپرده شده اند.
طی دوران صفویه هزینه فراوانی صرف این بقعه شد و امروز نیز با وجود گذشت چندین قرن ، ویژگی های زیبا و جالبی دارد که هر بازدید کننده ای را تحت تأثیر قرار می دهد. بناهای متعلق به بقعه شیخ صفی عبارت اند از:
یکم- در ورودی و حیاط بزرگ
دوم- حیاط کوچک یا دالان روباز صحن بقعه
سوم- مسجد جنت سرا
چهارم- حیاط مقابر
پنجم- شهیدگاه
ششم- چله خانه
بخش های اصلی بقعه عبارت اند از: رواق یا قندیلخانه، مقبره شیخ صفی، مقبره شاه اسماعیل صفوی، حرمخانه، چینی خانه.
یکم- در ورودی و حیاط بزرگ
از ضلع شرقی میدان عالی قاپوی اردبیل که امروزه اثری از آن نیست، از دری بزرگ وارد حیاطی گسترده به ابعاد ۹۲ × ۵/۲۶ متر (مستطیل شکل) می شویم که دارای دو حوض و باغچه های مخصوص گلکاری است و دیوارهای آجری تاقنمادار آن روی ازاره سنگی بنا شده است.
این حیاط دارای سردر کاشیکاری شده و با شکوه بود که به مرور زمان فرو ریخت و بقیه آن نیز در سال ۱۳۲۱ شمسی به دستور اداره کل باستان شناختی وقت برداشته شد. کاشی های معرق این سردر بلند معروف به عالی قاپو ، زمان شاه عباس دوم زیرنظر علیخان ، متولی آستانه و به کوشش یوسف شاه بن ملک صفیا کار گذاشته شده است و کتیبه های آن در سال ۱۰۵۷ هجری قمری به دست اسمعیل اردبیلی نوشته شده است.
حیاط بزرگ شمال صحنی است که با سنگ فرش شده و در وسط دارای چشمه آبی است و بیشتر اطراف آن یا بناهایی که از کاشی های رنگارنگ معرق پوشیده شده، احاطه شده است. بسیاری از سنگ فرش های آن مربوط به دوره اخیر است.
ردیف جنوبی حیاط شمال، ایوانی بزرگ است که دو طرف آن دو تاقنمای کوتاه تر قرار گرفته است. تاقنماها هر یک دارای یک جفت سه کنج کاذب است که دارای مقرنس است و روی آن نیز با کاشی مقرنس پوشیده است. ایوان دارای تاق دراز چهار مرکزی است. دیوارهای داخلی آن، با حاشیه های کاشیکاری تزئین شده است و یک مجلس گچبری رنگ آمیزی شده که در قابی از طرح های هندسی قرار گرفته، زینت بخش سطوح داخلی ایوان است. این مجلس که همه قسمت های آن با گچ پوشیده شده است، ترک خورده و گوشه و پایین طرف راست آن پیداست.
قسمت غربی حیاط مشتمل بر نه دهنه تاقنماست که دارای درها و دریچه های باریک در سطح همکف و پنجره هایی با شبکه هایی از کاشی معرق در سطح طبقه اول است. دهانه مرکزی شامل راهرویی است که از آنجا وارد حیاط بزرگ می شود. بالای این تاقنما مقرنس کاری های بزرگی است که با کاشی های رنگارنگ معرق سیاه و سفید، زرد افرایی، آبی فیروزه ای ، سبز و آبی سیر پوشیده است.
جبهه شمالی ، حیاط ایوان بزرگی است که با یک شبکه چوبی مزین به نقش های هندسی ، بسته شده است. در این نرده مشبک دری برای ورود به ایوان، ساخته شده است و از آن جا به بنای هشت گوش راه دارد. این بنا امروزه به مسجد مشهور است. طرف غرب ایوان تاقنمایی قرار دارد که بر فراز آن نیم گنبدی است که روی دو سه کنج که با مقرنس کاری تزئین یافته، تکیه دارد. این تاقنما دارای دری است که به راهرویی باز می شود و از آنجا به مطبخ و مسجد هشت گوش و به پلکانی که به طبقه فوقانی منتهی می شود، راه می یابد. سمت شرق ایوان تاقنمای کوتاه تر و عمیق تر از تاقنمای غربی قرار دارد. بر فراز این تاقنما قسمتی از گنبدی قرار گرفته که بر سه کنج مزین به مقرنس کاری تکیه دارد.
در ضلع شرقی حیاط بزرگ دری به حیاط کوچک یا به عبارت دیگر، دالان غیر مسقفی به ابعاد ۵/۱۴ × ۷/۵ متر باز می شود که بین صحن اصلی بقعه و حیاط بزرگ، واقع شده است. در ضلع شمالی این دالان دری است رو به شهیدگاه ، و از ضلع جنوبی نیز دری به محوطه ای معروف به چله خانه یا قربانگاه باز می شود. دیوارهای این راهرو نیم تاقی با کاشیکاری معرق است ولی در حال حاضر، قسمت های اندکی از آن باقی مانده است.
دوم- حیاط کوچک و صحن اصلی
صحن اصلی بقعه محوطه ای مستطیل شکل است به ابعاد ۴۰/۳۰ × ۱۰/۱۶ متر مفروش با تخته سنگ های صاف و حوضی در کف و حلقه چاهی در میان آن که با دیوارهای تاقنما مزین به کاشی آراسته شده است.
مدخل صحن در تاق میانی ضلع غربی و کتیبه آن به نام شاه عباس موسوی صفوی حسینی بهادرخان است که با خط ثلث و کاشی قهوه ای نوشته و تزئین یافته است. در نمای پایه های طرفین و بالای همان تاق، آیات ۸۹ ، ۹۰، ۹۱، ۹۲، ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۷ و ۱۲۸ سوره آل عمران و آیه ۳۰ سوره القصص قرآن مجید نوشته شده است.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود نخستین دوره سلسله ها و پادشاهی کهن

در نخستین دوره‌های رشد هنر مصری، علاقة شدیدی به تصویر یا چهره نمای مردگان پیدا شد باز به همین علت که ماندگاری سبک و مصالح کار تا بدان پایه اهمیت داشت
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 50
نخستین دوره سلسله ها و پادشاهی کهن

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

نخستین دوره سلسله ها و پادشاهی کهن


در نخستین دوره‌های رشد هنر مصری، علاقة شدیدی به تصویر یا چهره نمای مردگان پیدا شد. باز به همین علت که ماندگاری سبک و مصالح کار تا بدان پایه اهمیت داشت. با آنکه برای ساختن تصویر با تندیس افراد غیر وابسته به طبقات اشراف یا خانوادة سلطنتی از مصالحی چون چوب، رس و مفرغ استفاده می شد، سنگ مادة اصلی این کار بشمار می رفت: سنگ آهک و ماسه سنگ از صخره های اطراف رود نیل، سنگ خارا از حوضة آبشارهای نیل علیا، و سنگ دیوریت از صحرای مصر استخراج و به محل حمل می شد.
پیکره ها شکلهای ارگانیک در درون ساختمان خشک و هندسی معبد بودند با تیرهای عمودی و افقی تخت‌شان، فضای گیرایی از ابهت شاهانه به آن می بخشیدند. خفرع بر اورنگی نشسته است که بر قاعده اش نقش درهمبافته ای از دو گیاه پاپیروس و نیلوفر آبی مصری – نماد مصر متحد – حکاکی شده است. بالهای محافظ شاهین – نماد آفتاب – پشت سر او را پوشانده‌اند و این نشانه ای از پایگاه خدایی خفرع به عنوام پسر رع است. او دامن سادة مرسوم پادشاهی کهن را به تن کرده است و یک روسری کتانی بر سرش دارد که پیشانی او را پوشانده و با چینهای ریز تا روی شانه اش رسیده است. چهرة پادشاه از فردیتی نیرومند برخوردار است و در همان حال آرامشی خونسردانه از آن ساطع است که بازتابی از نیروی ابدی فرعون و مقام پادشاهی به طور اعم به شمار می رود. این تأثیر، که از تمام پیکره های سلطنتی کا در بیننده برجا می ماند، با استفاده از تدبیرهای شکل آفرینی و اسلوبهایی تحقق یافته است که امروزه نیز تحسین آدمی را برمی انگیزد. پیکرة خفرع، از فشردگی و یکپارچگی نیرومندی برخوردار است و چند نقطة برآمده و شکستگی نیز دارد؛ شکل، هدف را که ماندن تاابدیت است بیان می کند. بدون خفرع به تخته سنگ پشتی اش چسبیده است، دستهایش نزدیک بالاتنه و رانهایش قرار گرفته اند، پاها تنگ هم هستند و با پرده های سنگی به اورنگ شاهی متصل شده اند.
حالت پیکره مانند تندیسهای بین النهرین، از روبرو، جدی، و قرنیه دار است. این الگوی قابل تکرار، بخشهای بدن را چنان در کنار هم قرار می دهد که تماماً با نمای روبرو یا تماماً با نمای نیمرخ نشام داده می شوند. در این باره، اروین پانوفسکی چنین می نویسد:
... از دهها قطعة ناتمام می توان دریافت که شکل نهایی، حتی در پیکر تراشی، همیشه تابع یک نقشة هندسی بنیادی است که در آغاز کار بر سطوح قطعه سنگ کشیده می شده است. روشن است که هنرمند، چهار طرح جداگانه بر سطوح عمودی سنگ می کشید... و سپس با تراشیدن بخشهای اضافی سنگ، پیکره را چنان مشخص می ساخت که شکل آن در شبکه ای از سطوحی که با زاویة قائمه به یکدیگر می رسیدند و چندین شیب پیوسته داشتند ظاهر می شد... طراحی عملی پیکرتراش... روش معمارانة این پیکرتراشان را، حتی با وضوحی بیشتر، می نمایاند: پیکرتراش چنانکه گویی می خواهد خانه ای بسازد، نقشه های ابوالهول با مجسمة غول پیکرش را از نمای جلو، و نمای جانبی تهیه می کرد... به طوری که حتی امروز، با رعایت نقشة مزبور، می توان پیکرة مزبور را ساخت.

پادشاهی میانه:
در یک نقاشی به دست آمده از مقبرة خنوم حوتیپ (تصویر 82) خدمتکاران را می بینیم که به غزالان افریقایی یا جانوران اهلی شده در مصر آن روز، هنرمند در اینجا کوششی جسورانه به خرج داده است تا شانه ها و پشت دو خدمتکار مزبور را کوتاهتر بنمایاند. اما چون در چارچوب خشک میثاقهای زمانش کار می کرده، فقط نماهای جانبی و روبرویی شان را با ترکیبی غیرعادی به هم متصل کرده است. درنتیجه، صحنة نقاشی، کاملاً متقاعد کننده است ولی پیکره های دو خدمتکار، هماهنگی بصری لازم را ندارند.
در پیکره های پبیه سازی شدة متعلق به دورة پادشاهی میانه، ادراک نسبتاً ژرفتری از شخصیت و حالت روانی انسان به چشم می خورد. همچنان که شبیه سازی مختصراً صدمه ددیه سر آمنمحت!!! سا سنوسرتّّّ (تصویر 83) گواه این مدعاست. این سر با وجود کوچکی اش – به بلندی 13 سانتیمتر – و با آنکه در کف دست آدم جا می گیرد، تأثیر یک شبیه سازی به اندازة طبیعی را بر بیننده می گذارد. این شبیه سازی، از سنگ اوبسیدین تراشیده، ساییده و صیقل داده شده است. کلاه یا روسری تجملی، قالب گیری قوی، و تأکید بر سطوح دقیقاً مشخص شده، حکایت از اصل مصری این سر دارند. لبهای برجسته، خطوط کنار بینی و چشمها، و ابروهای سایه دار، علایم فرمانروایی مصممی هستند که در غم امور جهان نیز هست و سخت به فکر فرو رفته است. این چهره، به طرز عجیبی با چرهة رئالیستی و «عام» متعلق به دورة پادشهای کهن تفاوت دارد، و از لحاظ عیان سازی آثار نگرانی حاصل از اوضاع آشفتة زمانه در روح یک پادشاه بسیار شخصی و تقریباً صمیمانه است.

هیکسوها و پادشهای جدید:
این ساده نمایی بنیادی شکل، که موجب حفظ ماهیت مکعب وار تخته سنگ در پیکره‌هیا کا می شود، در پیکره ای از سن موت (صدراعظم ملکه حتشپ سوت و مهندس معمار معبد وی در دیر البحری) با شاهدخت نفروا (تصویر 92) بهتر به چشم می خورد. در این طرح شگفت آور، که ظاهراً در دوران پادشاهی رواج یافته بود، توجه اصلی به سر پیکره جلب می شود، بدنة آن به شکل تخته سنگی مکعب وار باقی می ماند و برای حکاکی کتیبه ها مورد استفاده قرار می گیرد. این پیکره ها با گوشه های ملایمی که سطوح کتیبه ها را به یکدیگر پیوند می دهند، به نظر می رسد که نمونة دیگری از شیفتگی مصریان به حجم محصور در سطوح تخت و آشکار باشد. شکل سنگ صیقل داده شده، زیبایی ساده ای مختص خود دارد.
پایداری فرمولهای برجسته نمایی یک چهره برروی سطح تخت را می توان در نقاشیهای دیواری مقبرة آمنمحب در طیوه که به سلسلة هجدهم تعلق دارد مشاهده کرد (لوحة رنگی 6). شخص متوفی روی زورقش ایستاده است و با چوب پرت کردنیش پرنده ها را از روی مرداب پاپیروس دور می کند. در دست راستش پرنده یا را نگه داشته که شکار کرده است؛ گربة صیادش که روی ساقة یک پاپیروس در جلوی او نشسته است دو پرندة دیگر را با پنجولهایش گرفته و بال پرندة سوم را با دندان چسبیده است. دو همراه وی که احتمالاً همسر و دخترش هستند و پیکره هایشان به تناسب مقامشان کوچکتر نمایانده شده است، خوشحالند که چندین نیلوفر آبی چیده اند.
اتاقک مقبره، همچنان که در مقبره هست باقی مانده از دوة پادشاهی جدید به نام مقبرة نحت در طیوه دیده می‌شود، شبیه اتاقکهای مقبره، در دوره پادشاهی کهن است؛ در نقاشی دیواری آن. روش نمایش، همچنان با جداسازی اکید مناطق عمل همراه است. ولی در برخی جزئیات، نوآوریهایی به چشم می خورد: گاهگاه، زنده نمایی تازه و ژرف نگری بیشتری در امور زندگی دیده می شود. در جزیی از یک نقاشی دیواری متعلق به مقبرة دیگری از پادشاهان جدید چهار زن به تماشای رقصیدن دو دختر زیرک و کوچک نشسته اند و خود نیز ظاهراً در نوازندگی آهنگ رقص شرکت دارند. روی هم افتادن تصویرهای دختران که به جهات متضاد می نگرند، و چرخشهایی نسبتاً پیچیدة این رقص، با دقت و درستی کاملی مشاهده و نمایانده شده است. از چهار زن مزبور، دوتای سمت چپ تصویر به شیوة سنتی شبیه سازی شده اند ولی دو تای دیگر چنان رو به ما نشان داده شده اند که می توان آن را غیرعادی ترین و نادرترین تلاش برای نشان دادن نمای تمام رخ دانست. اینها ظاهراً به آهنگ رقص، دست می زنند؛ یکی از ایشان نی می نوازد، و در حالی که جملگی پاها را روی هم انداخته و نشسته اند هنرمند بیشترین توجهش را به نمایش کف پای ایشان معطوف کرده است. این دوری از رسمیت، نع فقط می تواند به معنی رهایی از قواعد خشک شبیه سازی باشد بلکه حکایت از نوعی فاصله گیری با مضامین ثابتی دارد که برای نقاشی مقبره ای مناسب پنداشته می شدند. در عین حال، در اینجا می توان بازتابی از شیوة زندگی پرتجملتر دورة پادشهانی جدید را مشاهده کرد، و این احتمال نیز وجود دارد که از این زمان به بعد کا نه فقط به وسایل اولیة زندگی در آن دنیا بلکه به سرگرمیها و شادیهای رسمی نیز احتیاج پیدا کرده باشد.

هنر مینوسی:
در هنر مینوسی، کمتر به پیکره ای با نقش برجستة همه جانبی برمی خوریم، و آنچه وجود دارد، بسیار کوچک است؛ هیچ پیکرة عظیمی از خدایان، پادشاهان و هیولاها که در مصر و بین النهرین دیدیم وجود ندارد – یا دست کم، یافته نشده است. این نبود پیکره های دشت اندام می تواند بازتابی از نبود یک دین انتظام یافته و رسمی باشد – هرچند این نیز جنبه ای تماماً نظری دارد زیرا ما اطلاعی از دین مینوسی نداریم. پیکره هیا کوچک «الهه ماری»، مانند پیکرة به دست آمده از کنوسوس (تصویر 114)، غالباً به قدری کوچکند که فقط به عنوان طلسم و بت به کار می آیند. در اینها بخش اعظم میثاقهای خشک ازجمله حالت روبرو یا تمام نما که در هنر مصر و بین النهرین دیده ایم به چشم می خورد ولی دستهای مارافشان ایشان از پیکرة اصلی رها شده اند و رو به جلو یا بالا نگه داشته شده اند. بدین ترتیب، خواسته اند حالتی از فعالیت را در اینها تجسم کنند و پیکره های مزبور نیز تا حدودی سرزنده تر از عموزاده های مصری یا خاور نزدیکی خویش هستند. کرتیها ظاهراً الهة مادری را می پرستیده اند که در نقاط بسیاری مقدس پنداشته و به شکلهای گوناگون مجسم می شده است. امروزه با اطمینان نمی شود گفت که این پیکرده های ریز مارافشان شبیه‌سازیهایی از الهة مزبورند یا نه، ولی از روی لباسشان – سینه بند روباز و دامن چین دار زنان مینوسی که در بسیاری موارد دیگر دیده‌ایم – به عنوان پیکره های مینوسی شناخته شده اند. این پرداخت واقع نمایانه می تواند نمونة دیگری از ساختن خدایان در هیأت انسانی باشد.
اینکه تمدن مینوسی در چه اوضاع و احوالی به پایان راه خود رسید، هنوز شدیداً مورد بحث است. مطابق یک تئوری، که ظاهراً هوادارانی نیز پیدا کرده است کاخهای مینوسی حدود سال 1450 پیش از میلاد به دنبال فورانهای سیل گونة مواد آتش فشانی در جزیرة ترا واقع در 120 کیلومتری شمال کرت، نابود شده اند. فاجعة زلزله، احتمالاً چنان کشتاری از مردم کرد که میسنیها توانستند بی آنکه با مقاومت قابل توجهی روبرو شوند وارد جزیره شوند و در کنوسوس رحل اقامت افکنند. از کاخ تعمیر شده در کنوسوس چنین برمی آید که میسنیها دست کم مدت پنجاه سال و شاید بیشتر بر این جزیره فرمان رانده اند. بخشهایی از این کاخ همچنان تا ویرانی نهایی اش در حدود 1200 پیش از میلاد در اشغال بوده است. منتها این بار دوریها در آن فرمان می رانده اند ولی بلافاصله پس از 1400 پیش از میلاد اهمیتش را به عنوان یک مرکز فرهنگی از دست داد زیرا کانون تمدن اژه ای به سرزمین اصلی یونان انتقال یافته بود.

هنر میسنی:
فرهنگ طلایی میسن، شاهکارهای پرارزشی چون جامهای مشهور وافیو (تصویر 122) از خود به یادگار نهاد. این جامهای زیبا که در یک مقبرة لانه زنبوری کشف شدند هنوز مایة مباحثه ای گرم میان کارشناسانی هستند که معتقدند جامهای مزبور از کرت ریشه گرفته اند و کارشناسانی که مصرانه می گویند این جامها علیرغم تشابه قطعی شان به سبک پیکره سازی مینوسی، همچنان میسنی اند. جامها یک جفتند، هر کدام از دو ورق طلا صاخته شده اند: یک ورق مخصوص چکش کاری برای برجسته نمایی بیرونی و دیگری برای ایجاد سطح هموار داخلی. ورقهای طلا به یکدیگر متصل و دسته ها به بدنة جامها پرچ شده بودند، و سپس برخی از جزئیات بر آن حکاکی شده بود. موضوع برجسته کاری جامها به نظر می رسد که مینوسی باشد (مردها به شیوة مینوسی لباس پوشیده اند) و به مراسم گاوبازی مربوط می شود؛ گاوها به تله افتاده و گرفتار شده اند، و در یک مورد از یک گاو ماده برای به دام انداختن آنها استفاده شده است. در روی یک جام، گاوی را می بینیم که در یک تور گرفتار شده است. گاو دوم که دیوانه وار یورش آورده، مردی را که دستیارش به کناری افتاده، با شاخهایش سوراخ سوراخ کرده است. گاو سوم دیوانه وار از معرکه می گریزد. در جام دوم، صحنه ای آرامتر دیده می شود. در سمت راست، گاو نر به سوی گاو ماده پیش می اید؛ در وسط به گاو ماده می رسد و کنارش می ایستد؛ در سمت چپ، گاو نر که دستگیر شده و پابند به پایش خورده، دماغ می کشد. این سه صحنه، با چند درخت و یک مرد به صورتی یکپارچه درمی آیند و ترکیب طرخ کلی آن به طرز ستایش انگیزی در فضای جام می گنجد. در هر دو جام، فضاهایی که با پیکره های جانور و انسان پر نشده، با موضوعات منظره گونه ای از درخت، کوه، و ابر مشابه آنچه در نقاشیها دیده می شود پر شده اند. کم عمقی نقش برجسته و نمایش سنتی درختها منظرة سرشاری از نور و سایه همراه با زمینه های گوناگون پدید می آورد.
در گلدان جنگاوران (تصویر 123) صفی از سربازان میسنی دیده یم شود که از لحاظ لباس، ریخت ظاهر، وریش شان تفاوت چشمگیری با گونه های کرتی که در هنر مینوسی دیده ایم دارند. این، موجب قوی تر شدن استدلال کسانی می شود که می گویند نژاد میسنی ها از پایه با نژاد مسنوسی ها فرق دارد و ایشان سازندگان اصلی تمدن خویشتند. این احتمال نیز وجود دارد که ما در این جا آخرین جنگاوران میسنی را می بینیم که برای مقابله با مهاجمین دوری حرکت کرده اند؛ پس از حملات همین مهاجمان بود که تمدن میسنی در حدود 1200 پیش از میلاد سقوط مرد. دوریها با خودشان سلاح آهنی آورده بودند که بر سلاحهای مفرغی و نرمتر میسنیها برتری داشتند، و پیروزی ایشان تجسمی از این اعتقاد عامیانه است که می گوید تکنولوژی برتر می توند بر تمدنی که از جهات دیگر بسیار پیشرفته تر است چیره شود. «عصر ظلمت» چند صد ساله ای را که در پی انهدام فرهنگ اژه ای آغاز شد. گرچه مدارک چندانی از آن برجای نمانده است، نمی توان صرفاً یک دورة خلاء تاریخی پنداشت. نیروهای تازه ای بر هم انباشته می شدند که توانستند یکی از بزرگترین تمدنهای شناخته شدة بشری را پی افکنند: تمدنی نو، بی مهابا، متکی به خود و «مدرن».


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

ما از روند انقلابی چه معنایی را در نظر می گیریم ؟ در معناییی که این اصطلاح را به کار می بریم ، انقلاب عبارت از عصیان جمعی ناگهانی و شدیدی است که قصد آن واژگونی قدرت یا رژیمی و دگرگونی وضعیت معینی است
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 142 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 143
بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس


فهرست مطالب:
پیشینه ها ، عوامل و شرایط انقلابات
تئوریهای تبیین کننده پیرایش انقلاب
ابعاد تحول انقلاب
تئوریها و مدل های تحلیل انقلاب
متن:
پیشینه ها، عوامل و شرایط انقلاب
انقلاب چیست ؟
ما از روند انقلابی چه معنایی را در نظر می گیریم ؟ در معناییی که این اصطلاح را به کار می بریم ، انقلاب عبارت از عصیان جمعی ناگهانی و شدیدی است که قصد آن واژگونی قدرت یا رژیمی و دگرگونی وضعیت معینی است . به دین ترتیب ، انقلاب حقیقتاً لحظه ای تاریخی است که حالت انفجار اجتماعی و در عین حال حالت هیجان انفرادی مشخصه آن است . بنابراین حادثه ای است که می توان زمان آن را مشخص نمود ، گو این که در عمل انجام دادن این کاربسیار مشگل است ، خصوصاً در لحظه وقوع . حتی گاهی تاریخ نویسان بر سر تعیین تاریخ شروع و خاتمه انقلاب معینی به توافق نمی رسند . انقلاب را لحظه ای پرهیجان و داغ و در تاریخ نام می برند که، لزوماً محدود است یعنی ابتدایی دارد و انتهایی.
علاوه بر تعریفی که در بالا ارائه گردید ، بعضی از پدیده ها را نیز به انقلاب منتسب می سازند ، مثل اصطلاح انقلاب صنعتی یا انقلاب تکنولوژیک . در عنوان نمودن این اصطلاحات بیشتر تکیه بر تغییرات قابل ملاحظه و طولانی است که به دنبال بعضی از تحولات تکنیکی به وجود آمده است و روشن است که تعریف ما از آن چه که تحت عنوان (( روند انقلابی )) نام می بریم شامل این نوع انقلاب نمی گردد.
علاوه بر این روند انقلابی طرحی از دگرگونی رژیم را در بر دارد ، یعنی سعی در زیر و رو کردن رژیم به نفع قدرت جدید می کند و به همین انقلاب از نهضتی که ناشی از نارضایتی است و هدفش بر طرف کردن بعضی نارضاییها و نارساییها است ، متفاوت می باشد ، در حالی که روند انقلابی فرا تر از این می رود و هدف آن نفعی قدرت یک رژیم است . البته گاهی هم اتفاق می افتدکه نهضت ناشی از نارضایی به روندانقلابی تبدیل شود ولی لزوماً چنین نیست . بلاخره ما حالت ((انقلاب دایم )) یا (( جامعه انقلابی )) را نیز مشمول تعریف خود نمی کنیم . ما تصور می کنیم که این اصطلاحات بیشتر از ایدئولوژی مایه می گیرند تا جامعه شناسی و چنین مفاهیمی مربوط به جامعه بعد از انقلاب می گردد ، به دین معنی که جامعه ای را عنوان (( جامعه انقلابی )) می دهند که در مقابل روند انقلاب جدیدی ، ( اعم از چپ یا راست )، سعی در حفظ و نگهداری دستاوردهای انقلاب دارد .(1)
تئوریهای تبین کننده انقلاب
مارکس و آندرت
- یکی از نقاطی که در نظریه افلاطون و جود داشت و برخی دیگر از دانشمندان نظیر ارسطو نیز به آن اشاره کرده اند ( م.ش. ویل دورانت 1345 ص 87 ) فقر و تضاد طبقاتی بین فقرا و
فقر--- انقلاب
- اغنیا ء است . کارل مارکس (Marx ) هم به طوری که بیشتر خوانندگان با مطالعه ، می دانند ، در تئوری طبقاتی خود به بدتر شدن و بیچارگی ( V erlendunj ) طبقه گارگر در پی جریان صنعتی شدن به عنوان علت و انگیزه انقلاب می پردازد .
بدین معنی که با پیشرفت صنعتی ، سود سرمایه داران به مراتب بیشتر از بهبود وضعیت کارگران می باشد.
- فقر به عنوان علت انقلاب از جانب ها نا آندرت Hanna Arendt ,1963 ) هم تایید و
تاکید می شود . اما در صورتی که بخواهیم تاد حدودی ترتیب زمانی را رعایت کنیم لازم
است ابتدا به چند نظریه نسبتاً قدیمی به طور کوتاه اشاره نمائیم .

گوتشالک
گوتشالک ( Gottschalk ) به عنوان یک تاریخ دان ، پیدایش انقلاب را به علل زیر می داند :
1- تقاضا و نیاز مردم برای یک تغییر ، که خود از دو علت دیگر سرچشمه می گیرد :
الف : تحریک مردم ( provocat ion ) مثلاً از طریق فشار اقتصادی
ب: هم عقیدگی فشرده و قوی بین مردم ( solidified public opinion ) درباره این که وضع باید تغییرکند.
1- امیدواری مردم به موفقیت ( hopfulness ) ، که خود در پی عوامل زیر به وجود می آید : ب: داشتن رهبری ( leadership )
3- ضعف نیروی حاکم و تردید آنها در حقوق خود . ( نقل از ( dahrendorf 1974 173 .
برینتون :
برینتون ( brinton ) دانشمند تاریخ شناس دیگری است که کتاب قدیمیش به زبان فارسی نیز به چاپ رسیده است . وی براساس یک بررسی استقرائی از چهار انقلاب : انگلستان ، فرانسه ، آمریکا و روسیه و استخراج وجوه اشتراک آنها ، علت انقلاب را در عوامل زیر می بیند:
1- پیشرفت اقتصادی
2- تضاد طبقاتی شدید
3- از خود بیگانگی شدن روشن فکران
4- ضعف و عدم کارائی دستگاه دولت
5- انعطاف پذیری طبقه حاکم که از نظر روانی نیز نامطمئن و بی تعادل است و نمی تواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد .
هر چند که کاربرینتون برای زمان خودش باارزش و در شرایط بعد نیز تا حدودی قابل استفاده است ، اما به قول ذاهرندوف: همانطور که نام کتاب برینتون می گوید او در کارش به تشریح جریان چهار انقلاب پرداخته و ارتباط علی و سیتماتیک بین عوامل را کمتر در نظر گرفته است تا بتواند یک تئوری انقلاب دهد ) dahrendorf , 1974:173 وstone,1971:48 وبرینتون 1362).
اکشتاین
اکشتاین (harry Eckstein ) دانشمند علوم سیاسی نیز در قالب عوامل اقتصادی به گسترش فقر در سطح جامعه بعنوان علت انقلاب اشاره می کند و رشد سریع اقتصادی و عدم تعادل بین تولید و توزیع را از علل اقتصادی پیدایش انقلاب می داند . بدین معنی که گرچه تولید اقتصادی رشد می کند ، اما همه مردم به یک اندازه از آن بهره مند نمی شوند .
اما اکشتاین عوامل دیگری را نیز در پیدایش انقلاب مؤثر می داند و آنها را به چند دسته تقسیم می کند . او ابتدا از روشنفکران آغاز می کند و معتقد است که وقتی شرایط زیر بین روشنفکران وجود داشته باشد برظهور انقلاب تأثیر می گذارد :
- عدم جامعه پذیری و انطباق سیاسی مناسب روشنفکران
- تضاد ارزشهای اجتماعی ( یعنی دوگانگی نظام ارزشی سنتی و جدید )
- فلسفه اجتماعی و ایدئولژی و زنگزده (corrosive) یعنی ایدئولژی که دیگر منطبق با شرایط نباشد و انسانها را از پیشرفت وادارد.
- از خود بیگانگی قشر روشنفکر
علاوه بر این اکشتاین به عوامل اجتماعی و سیاسی مؤثر زیر نیز اشاره می کند:
- نارضایتی مردم از دایره تنگ و محدود و غیر قابل ورود نخبگان و قشر بالا ( که ارتقأ اجتماعی را برای دیگران غیر ممکن می سازد ) ،
- آشفتگی اجتماعی ( آنومی ) ،
- تضاد در پی پیدایش طبقات جدید اجتماعی
- ضعف دولت و حکومت و دو گانگی در درون آن
به طور کلی اکشتاین معتقد است که اگر تغیرات اجتماعی سریع در یک جامعه روی دهد و بین نظام اجتماعی و دولت ناهماهنگی و تضاد به وجود آید ، انقلاب پدید می آید ( نقل از stone, 1971:48 ).


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت براسترس بر کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان

نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو می‌سازد درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 206 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 169
بررسی میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت براسترس بر کاهش سبک کنارآیی اجتنابی دانش آموزان

فروشنده فایل

کد کاربری 15

نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو می‌سازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص می‌شود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل می‌باشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان می‌گردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه می‌شود، بکار می‌گیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار می‌گیرند (فرایدنبرگ، 1997).

لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.

در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی می‌نگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمی‌کند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه می‌شوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل می‌کنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده می‌شوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).

مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).

تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی می‌کنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوش‌بینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).

اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابی‌هایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر می‌کند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.

در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر می‌گیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت می‌‌دهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمی‌تواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).

معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:

1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن

2- پایداری در برابر ناپایداری

3- کلی بودن در مقابل خاص بودن

برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده می‌کنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).

مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.

از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).

بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شی‌یروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.

در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان می‌دهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.

فهرست مطالب

فصل اول
مقدمه
۱-۱- بیان مساله

۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۴- فرضیه های پژوهش
۱-۵- متغیرهای پژوهش
تعریف اصطلاحات
۱-۶- تعاریف نظری‌و عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱- مهارتهای مدیریت بر استرس
۱-۶-۲- سبک کنارآیی اجتنابی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۳- سبک اسناد منفی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۴- سلامت روانی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۵- دانش آموز
۱-۶-۶- پایه تحصیلی
۱-۶-۷- جنسیت
خلاصه

فصل دوم
مقدمه
۲-۱- استرس یا فشارروانی
۲-۲- تعریف استرس
۲-۳- مدلهای استرس
۲-۳-۱- مدل محرک
۲-۳-۲- مدل پاسخ
۲-۴- ارزیابی های شناختی
۲-۵- استرس زاهای بالقوه
۲-۵-۱- فجایع ( وقایع آسیب زا )
۲-۵-۲- تاثیر وقایع مهم زندگی
۲-۵-۳-گرفتاریهای روزانه
۲-۶- استرس نوجوانی
۲-۶-۱- تأثیر محیط
۲-۶-۲- نشانه های استرس در نوجوانی
۲-۷- تعریف کنار آمدن
۲-۷-۱-کنارآمدن از دیدگاههای مختلف
۲-۷-۲- نظریه لازاروس درباره کنارآمدن
۲-۷-۳- شیوه های مختلف کنار آیی
۲-۷-۴- مقیاس هایی از سیاهه شیوه های کنار آیی
۲-۷-۴-۱-کنارآیی مسئله مدار:
۲-۷-۴-۲-کنارآیی هیجان مدار : شامل
۲-۷-۴-۳- ترکیبی از کنارآیی مسئله مدار و هیجان مدار :
۲-۸- عوامل موثر بر استرس و کنارآیی
۲-۸-۱- حمایت اجتماعی
۲-۸-۲- تفاوتهای فردی
۲-۸-۲-۱- شخصیت نوع A
۲-۸-۲-۲- اضطراب و روان رنجورخویی
۲-۸-۲-۳- سخت رویی
۲-۸-۲-۴- خوش بینی در مقابل بدبینی
۲-۸-۳- عزت نفس
۲-۹- سبک اسناد
۲-۹-۱- سبک اسناد خوش بین/ بدبین
۲-۹-۲- سبک اسناد و رابطه آن با سلامت و سبک های کنارآیی
۲-۱۰- سلامت روان و ابعاد آن
۲-۱۰-۱- مفهوم سلامت روان
۲-۱۰-۲- بیماری روانی و سلامت روان : مدلت حالت کامل
۲-۱۱- آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس
۲-۱۱-۱- مقدمه ای بر استرس و کنارآیی
۲-۱۱-۲- راهکارهای ذهنی و عقلانی جهت کنارآیی با استرس
۲-۱۱-۳- روشهای فیزیکی کنار آمدن با استرس
۲-۱۱-۴- مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان
۲-۱۱-۵- مهارتهای ارتباطی و میان فردی
۲-۱۱-۶- تقویت اعتماد به نفس،عزت نفس ومقابله با افسردگی و نگرانی
۲-۱۱-۶-۱- آموزش مجدد سبک اسناد در افسردگی
۲-۱۲- مروری بر پژوهشهای پیشین
تحقیقات انجام شده در ایران
رابطه سبک های اسناد و شیوه کنار آیی با استرس
بررسی ها در زمینه شیوه های کنار آیی با استرس
مروری بر پژوهشهای انجام شده در خارج
الف- آموزش مهارتهای مدیریت براسترس:
ب) تحقیقات پیرامون راهکارهای کنارآیی:
خلاصه

فصل سوم
مقدمه
۳-۱- جامعه آماری
۳-۲- نمونه پژوهش
۳-۳- شیوه نمونه‌گیری
۳-۴- ابزارهای اندازه‌گیری
۳-۴-۱- مقیاس کنارآیی نوجوانان
سبک اول یا حل مشکل کنارآیی بارور
سبک دوم، مراجعه به دیگران
سبک سوم، کنار آمدن نابارور (اجتنابی)
نحوه نمره گذاری
اعتبار و پایایی مقیاس کنارآیی نوجوانان
۳-۴-۲- مقیاس – R90-SCL
توصیف ابعاد ۹ گانه آزمون R – ۹۰ – SCL
الف- شاخص ضریب ناراحتی (PSDI)
ب – علامت شناسی کلی علائم مرضی ( GSI)
ج – جمع علائم مرضی (PST)
نمره گذاری آزمون – R90-SCL
پایایی آزمون – R90-SCL
اعتبار آزمون – R90-SCL
۳-۴-۳- پرسشنامه اسنادی در کودکان ونوجوانان
روایی و اعتبار پرسشنامه
۳-۵- روش اجرای پژوهش
۳-۶- طرح تحقیق
۳-۷- روشهای آماری در تحلیل داده ها
خلاصه

فصل چهارم
مقدمه
۴-۱- داده های توصیفی پژوهش
جدول ۴-۱: شاخص های توصیفی متغییر کسب کنار ایی اجتنابی گروه‌های آزمایش و گواه در مرحله پیش
جدول ۴-۲: شاخص های توصیفی متغیر سبک کنارآیی اجتنابی گروه‌های آزمایش وگواه در مرحله پس آزمون
جدول ۴-۳: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاس‌های آن در مرحله پیش آزمون
جدول ۴-۴: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاس ها آن در مرحله آزمون
جدول ۴-۵: شاخص‌های توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن در مرحله پیش
جدول ۴-۶- شاخص های توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن درمرحله پس
۴-۲- آزمون فرضیه های پژوهش
جدول ۴-۷: آزمون معناداری تفاوت میانگین‌ها در سبک کنارآیی اجتنابی در دوگروه آزمایش و گواه
جدول ۴-۸: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه (آزمایش وگواه) در زیرمقیاس‌های سبک کنارآیی اجتنابی
جدول ۴-۹: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در کسب اسناد منفی
جدول ۴-۱۰: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش – گواه در زیر مقیاس‌های سبک اسناد منفی
جدول ۴-۱۱: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سلامت روان
جدول ۴-۱۲: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در زیر ابعاد فهرست ۹۰ نشانه مرضی
خلاصه فصل چهارم

فصل پنجم
مقدمه
۵-۱- خلاصه و نتیجه گیری
۵-۲- بحث و جمع بندی (بحث دریافته ها)
۵-۳- محدودیت های پژوهش
۵-۴- پیشنهادات
پیشنهادات بکار بسته:
پیشنهادهایی جهت پژوهشهای بعدی:
فهرست منابع فارسی

ضمایم

برگه تکلیف خانگی: آگاهی از استرس روزانه

مروری بر دوره شیوه های کنار آمدن با استرس

آموزش تنفس و انبساط


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق پدیدار شناسی علم تفسیری Hermenuties نظریه دریافت Reception theory

پدیدار شناسی، علم پدیده های ناب است اما هدف پدیدارشناسی درواقع مقابله با تجریه بوداین مکتب چنان که از شعار آن، یعنی« بازگشت به خود چیزها!» برمی آید
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 127
تحقیق پدیدار شناسی علم تفسیری Hermenuties نظریه دریافت Reception theory

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

پدیدار شناسی علم تفسیری Hermenuties نظریه دریافت Reception theory


پدیدار شناسی، علم پدیده های ناب است. اما هدف پدیدارشناسی درواقع مقابله با تجریه بود.این مکتب چنان که از شعار آن، یعنی« بازگشت به خود چیزها!» برمی آید، بازگشتی به عینینات و واقعیات مجسم بود(1). این مکتب مدعی شناخت ساختار طی خودآگاهی و شناخت از خود پدیده ها از رهگذر آن بود(2) پدیدارشناسی با ادعای این که آنچه درک ناب میدهد همان ماهیت چیزهاست امیدوار بود بر این شک گرایی فائق آید(3). پدیدارشناسی در قلمرو نقد ادبی تأثیراتی بر فرمالیست های روسی به جای گذاشت. همانطور که هوسرل عین واقعی را در پرانتز قرار می دهد تا توجه خویش را به عمل معرف بر آن معطوف کند، شعر نیز از نظر فرمالیست ها عین واقعی را در پرانتز قرار می داد، و در عوض برچگونگی درک شعرتأکید می دهد. اما مکتب اعتقادی ژنو که در دهه های 1940 و 1950 شکوفا شد و چهره های درخشانی از قبیل ژرژپولت Georges Poulet بلژیکی، ژا ن استاروبینسکی Jean starobineki و ژان روسوی Jean Rousset سوئیسی، ژان پیرریشار فرانسوی Jean- Pierre Richard از اعضای آن بودند. بیش از همه به پدیدارشناسی مدیون است. از جمله معاشران دیگر این مکتب می توان امیل اشتایگر Emil Staiger استاد آلمانی دانشگاه زوریخ و منتقد امریکایی ج. هالیس میلر J. Hallis Miller را نام برد(4). نقد پدیدارشناختی کوشش برای بکاربستن روش پدیدارشناختی در نقد آثار ادبی است. همانطور که هوسرل عینی واقعی را در پرانتز می گذارد، در اینجا نیز بافت تاریخی واقعی اثر ادبی، شرایط تولید، و نویسنده و خواننده آن نادیده گرفته می شود و بجای آن مطالعه کاملاً« درونی» متن و برکنار از هرگونه تأثیر خارجی مورد توجه قرار می گیرد. خود متن به تجسم نابی از آگاهی خواننده تقلیل می پذیرد، همه جنبه های سبکی و معنای اثر قسمت های زنده ای از یک محل پیچیده تلقی می شود که جوهر وحدت بخش آن ذهن نویسنده است. بمنظور وقوف بر این ذهن نباید به آنچه دربارة نویسنده می دانیم رجوع کنیم- نقد زندگی نامه ممنوع است بلکه صرفاً باید به جنبه هائی از آگاهی او بپردازد که در کارش منعکس شده است. بعلاوه ما با« ژرفساخت های» این ذهن سروکار داریم که می توان آن را در مضامین و انگاره های مکرر صور چنان جستجو کرد. در پرتو چنین درکی است که می توانیم دریابیم نویسنده جهان خود را چگونه زیسته یعنی میان خود به مثابه یک ذهن و جهان به مثابه یک معین چگونه مناسبت پدیدارشناختی برقرار کرده است.«دنیای» یک اثر ادبی یک واقعیت عینی نیست بلکه آن چیزی است که در آلمانی آنرا« لبنزولت» lebenswelt می نامند، یعنی واقعیت در آنگونه که بوسیله یک ذهن منفرد سازمان یافته و تجربه شده است. فقر پدیدارشناختی مشخصاً برچگونگی تجارب نویسنده از زمان یا قضا بر رابطه میان خود او و دیگران با درک او از عینیات مادی تأکید می کند . بعبارت دیگری برای نقد پدیدارشناختی، غالباً ملاحظات روشن شناختی فلسفه هوسرل به« محتوای» ادبیات تبدیل می شود(5). نقد پدیدارشناختی بمنظور درک این ساختهای استعلایی ونفوذ به درون آگاه و با نوعی همدلی خود را در«دنیای» اثر غرق می کند و با کمال دقت و نهایت بی بعضی هرآنچه را که می بیند بازسازی می کند. ای بعبارت دیگر این شیوه تحلیل کاملاً غیرانتقادی و برکناراز هر گونه ارزشگری است(6). فرض بر این است که اثر ادبی، و حتی بیشتر از آن یعنی محل آثار یک نویسنده یک محل زندگی است،لذا نقدپدیدارشناختی می تواند در جستجوی مصممانة خود برای رسیدن به یگانگی ها با اطمینان متونی را که به لحاظ تاریخی و موضوعی با یکدیگر متفاوتند بکاود. این نوع از نقد، ایده آلیستی، ماهیت گرا، ضدتاریخی، فرمالیستی و ارگانیکی است. از دیدگاه نقد پدیدارشناختی زبان، نژاد چیزی بیش از«بیان» معانی درونی آن نیست.این طرز تلقی از زبان از خود هوسرل به عاریت گرفته شده است. زیرا در پدیدارشناختی هوسرل، زبان حقیقتاً چندان جایی ندارد. از دیدگاه هوسرل آنچه تجربه مرا با معنا می کند، زبان نیست بلکه عمل درک پدیده هائی خاص است که جهانیها نامیده می شوند. عملی که بنا به فرض مستقل از خود زبان است. بعبارت دیگر از نظر هوسرل معنا مقدم بر زبان است، زبان صرفاً فعالیت ثانویه ای است که معنایی از پیش داشته را نامگذاری می کند. این که چگونه می توان بدون داشتن زبانی از پیش به معنایی رسید پرسشی است که هوسرل پاسخی برایش ندارد(7). پدیداشناخختی به رغم تأکیدش برواقعیت، بدانگونه که عملاً تجربه می شود، به مثابه واقعیتی پویا و نه راکد و در قبال جهان موضعی غیرتاریخی و مبتنی بر تأمل دارد. درک این نکته که معنا واقعیتی تاریخی است باعث شدکه مشهورترین شاگرد هوسرل، فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر، از نظام فکری او فاصله بگیرد. هوسرل با« ذهن استعلایی» آغاز میند و هادیگر این آغاز را نفی می کند و بجای آن اندیشه« ماهیت» غیر قابل تغییر وجود انسانی یا بعبارت خود او «دازاین» Dasein ( هستی انسان ) را می گذارد . به همین دلیل است که اثر او در مقابل ماهیت گرایی انعطاف ناپذیر مربی خود، غالباً با عنوان« اصالت وجود» مشخص می شود. حرکت از هوسرل به هایدگر، حرکت از قلمرو ذهن ناب به فلسفه ای ایست که دربارة آنچه احساس می کند زنده است به تأمل می پرازد(8). معرفت بشر همواره از آنچه هایدگر آنرا« پیش ادراک» Pre-understanding می نامد منشاء می گیرد و در آن حرکت می کند. اصولاً پیش از آنکه به هرگونه تفکر منظمی بپردازیم، اسیر مجموعه فرضیاتی هستیم که حاصل پیوندهای عملی ما با جهان است(9).
وجود من چیزی نیست که بتوانم آنرا به مثابه چیزی تمام شده دریابم، بلکه همواره مسئله امکانات تازه و غامض مطرح است. و این معادل آن است که بگوئیم انسان ساخته تاریخ یا زمان است.زمان محیطی نیست که حرکت ما بر آن همانند حرکت یک بطری بر رودخانه باشد، بلکه خود ساختار زندگی انسان است یا پیش از آنکه چیزی قابل سنجش باشد، چیزی است که من از آن ساخته شده ام . پس ادراک، پیش از آنکه معطوف به ادراک چیز بخصوص باشد، یکی از ابعاد« دازاین» یا پوشش درونی و فرا روی ثابت من است، ادراک عمیقاً تاریخی است و همواره مقید به شرایطی است که من در آن هستم و سعی می کنم از آن فراتر روم. از دیدگاه هایدگر زبان صرفاً ابزاری برای ارتباط یا وسیلة ثانویه ای برای بیان اندیشه ها نیست، بلکه بعدی است که زندگی انسان در آن حرکت می کند؛ چیزی که در وهله اول جهان را در معرض دید قرار می دهد، در مفهومی انحصاراً انسانی، فقط در صورتی که زبان وجود داشته باشد، جهان هم وجود دارد. زبان موجودیتی خاص خود دارد که انسانها در آن مشارکت می جویند و از رهگذر همین مشارکت است که هویت انسانی پیدا می کنند. زبان همواره مقدم بر مدرک فردی و به مثابه قلمرویی که وی خود را در آن آشکار می سازد وجود دارد . زبان به مفهوم حامل« حقیقت» است که واقعیت در آن خود را آشکار می سازد، و در معرض اندیشة ما قرار می گیرد، ونه در مفهوم ابزاری برای مبادلة اطلاعات دقیق. در این مفهوم از زبان به مثابه رخدادی نیمه عینی و مقدم بر کلیه افراد خاص، اندیشه هایدگر به نظریه های ساخت گرایی کاملاً نزدیک می شود. بنابراین آنچه در اندیشه هایدگر محوری است نه مدرک فردی، بلکه خود هستی است(10). هایدگر با بازگشت به اندیشه قبل از سقراط و پیش از آنکه ثنویت میان عقل و ذهن پدید آید هستی را به نوعی محیط بر هردو در نظر می گیرد.
یکی از چیزهای ارزشمندی که در این فلسفه وجود دارد تأکید بر این نکته است که معرفت نظری همواره از متن علائق اجتماعی عمل سرچشمه می گیرد(11).


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پژوهش سکولاریسم و کشب حجاب در ایران

مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
فرمت فایل doc
حجم فایل 355 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 160
پژوهش سکولاریسم و کشب حجاب در ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

سکولاریسم و کشب حجاب در ایران


چکیده
مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد ، برآن شد تا کشور ترکیه را در مسیر نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و در این راستا می بایست تمام سنتها از بین می رفت . وی برای رسیدن به این هدف، مبارزه گسترده با مذهب و نیروهایی مذهبی انجام داد و اسلام رسمی را بطور کامل از جامعه ترکیه پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی به دولت و عدم استقلال سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند .
از طرف دیگر در ایران نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ایران را همانند ترکیه بسوی تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای چنین اقدامی طبیعی بود که از طرف روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل چنین اقدامی مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند .
استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه و فرمان شاهی نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه کرد و برای ایجاد فضایی مساعد تر برای دینداری و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً
کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های بسیار سخت و طاقت- فرسا برای روحانیت ، دوره حکومت بیست ساله رضاخان بود . در این دوره روحانیت با شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد مهمترین موانع را که به زعم او مذهب و روحانیت بود ، از میان بردارد . او علاوه بر مقابله های خشن و زورمندانه با روحانیت ، بر آن بود تا تمام نمادهای مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه برای از بین بردن مذهب و نیروهایی مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش کشور را به دروازه های ترقی برساند .
در پژوهش حاضر با مطالعه اقدامات ضد دینی در ایران و ترکیه که نهایتاً جامعه را به سوی سکولاریسم هدایت می کرد ، آشنا خواهیم شد . و همچنین در این پژوهش سیاست های رضاشاه و آتاتورک را در مقابل مذهب و نیروهایی مذهبی بصورت مقایسه ای بررسی خواهیم
کرد.
فصل اول : کلیات
معرفی روش و ماهیت تحقیق که معمولاً به شکل طرح تحقیق یا طرح پژوهش ارائه می شود موجب می شود که محقق و خواننده بر محتوا و شکل تحقیق تسلط و احاطه داشته باشند . با معرفی روش و ماهیت تحقیق است که ارزیابی و قضاوت در توفیق یا عدم توفیق نتایج علمی تحقیق براساس هدف و روش اعلامی میسر می شود براساس چنین ضرورتی دربخش ابتدایی این پژوهش طرح مسأله - تاریخچه موضوع - هدف و قلمرو تحقیق - بیان فرضیه - روش گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها – سازماندهی تحقیق و سایر مسائل به منظور تبین و تحدید و تدقیق و تعمیق موضوع مورد بررسی قرارمی گیرد .

1-1) بیان مسأله

تاریخ بزرگترین منبع شناخت ، سرشارترین ذخیره تجربه اندوزی و مؤثرترین وسیله

عبرت گیری برای گام برداشتن در حال و روشن نمودن تصویر آینده است . تاریخ بستری

است که ما را با منابع اصلی اندیشه ها و ریشه تحولات آشنا می سازد . از این رو درمراجعه به تاریخ بایستی بسیار دقیق بود و به ابعاد و زمینه های فکری – سیاسی – اقتصادی و فرهنگی و بین الملی حوادث و تحولات توجه نمود .
تاریخ معاصر ایران و ترکیه نیز از نظرمحتوا و مضمون یاسی، اجتماعی و فرهنگی و کیفیت تحولات و فراز و فرودهای آن به خصوص در زمینه تعامل دین و دولت دربردارنده

حوادث و تجربیات مهمی است که آگاهی دقیق از آنها میتواند برای ما در پیمودن راه دشوار

در مقطع حساس کنونی مفید باشد و بی توجهی به آن موجب ضرر و زیان خواهد شد .

جنبش ها و انقلاب های مهم در تاریخ اسلام و بویژه در ایران و ترکیه با رهبری و

حمایت روحانیون همراه بوده است . تحریم تنباکو – انقلاب مشروطیت و جنبش های

مقطعی در شهرهای مختلف ایران عموماً به رهبری روحانیت و تحت تأثیر مستقیم عنصر

دین صورت گرفته است ؛ در تاریخ اجتماعی ، سیاسی عثمانی و سپس ترکیه هم دین و روحانیت نقش مهمی داشته اند .
اعلان جنگ عثمانی به مصر در سا ل 1516 با فتوای شیخ الاسلام علی جمالی صورت گرفته است . در دولت عثمانی شماری از پادشاهان براساس فتوای شیخ الاسلام ها از قدرت و سلطنت خلع شده اند .سلطان سلیم سوم و سلطان عبدالعزیز دوم و سلطان عبد- الحمید دوم با فتوا خلع شده اند .

همچنین قیام شیخ رجب و شورش شهر سیواس درمرکز ترکیه و قیام شیخ سعید در

شرق ترکیه ( پس از تشکیل ترکیه جدید) با رهبری وهدایت روحانیون صورت گرفته است .

به قدرت رسیدن مصطفی کمال پاشا در ترکیه و همچنین رضاخان در ایران از جمله

حوادث مهم تاریخی است که سرآغاز وسرمنشاء تحولات سیاسی اجتماعی و فرهنگی بزرگی دراین دو کشور به شمار می آید . به قدرت رسیدن مصطفی کمال پاشا و رضاخان در کنار شرایط داخلی ناشی از شرایط و تحولات بین الملی پس ازجنگ جهانی اول وانقلاب بلشویکی در روسیه محسوب می شود . در دوران زمامداری مصطفی کمال پاشا و رضاخان ؛ کشور ایران و ترکیه وارد مسیری متفاوت از سیرتاریخی خود شد . گسترش یافتن وابستگی های فرهنگی ایران و ترکیه به غرب و ترویج غربگرایی و خود باختگی و پی گیری سیاست های تجدد گرایانه از طریق تضیف مذهب و از بین بردن دین و نیروهای مذهبی و همچنین تشکیل ارتش مدرن برای از بین بردن مخالفان از مهمترین رویدادهایی است که با این دوران آغاز می شود .

در ایران و ترکیه هر چند که روند تجدد گرایی از زمانهایی بسیار دوری آغاز شده بود ولی در دوران حاکمیت رضاشاه و مصطفی کمال حرکت به سوی غرب و غرب گرایی
بیشتر و با جدّیت و در قالب یک دولت متمرکز و مدرن دنبال گردید . برای رسیدن به چنین آرمانی هرچیزی که درکشوراحساس می شد در برابر نوسازی مقاومت خواهد کرد به سرعت از بین برده می شد .
قرن هیجدهم میلادی سرآغاز فصل نوینی در تاریخ کشورهای اسلامی محسوب می- شود . در این قرن دنیای اسلام شاهد رشد و قدرت نمایی رقیبی در مقابل خود شد که تا آن

زمان در روابط بین دنیای اسلام با ممالک غیر مسلمان بی سابقه بود . در جوار و همسایگی

اروپا سرزمینهای مسلمان نشینی قرار داشتند که تا آن زمان عمدتاً تحت کنترل امپراطوری

کهن عثمانی قرار داشتند . امپراطوری قدرتمندی که تا یک قرن قبل از آن توانسته بود تا مرکز

اروپا پیشروی کند . ولی از قرن هیجدهم اوضاع به تدریج عوض می شود دولتهای اروپایی
درسایه ثروت عظیم به دست آمده ازممالک و مستعمرات خود در قاره آمریکا، آفریقا و آسیا و نیز رشد و پیشرفت تکنولوژی وعلوم جدید در آن قاره دارای آنچنان قدرتی شدند که خود را برای تهاجمی سنگین و همه جانبه به همسایگان مسلمان نشین خود به قدرکافی قدرتمند دیدند.

تا اوایل قرن 19 بسیاری از مناطق مسلمان نشین تحت کنترل اروپایان قرار گرفت .
ایران از بخش شمال مورد حمله روس قرارگرفت و بخش قابل توجهی ازقلمرو خود را از دست داد.درکشورعثمانی سطح درگیری بسیار وسیع بود ازقرن هیجدهم به بعد کلیه تصرفات عثمانی ترکی در اروپای شرقی – خاورمیانه – آفریقا و همچنین قفقاز مورد تهاجم دولتهای اروپایی قرار گرفته بود و هراز چند گاهی بخشهایی از قلمرو عثمانی در مواجهه با یکی از دول اروپایی از دست می رفت.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مساجد در ایران برای رشته معماری

در ورای باغستانهای سرسبز مرکز شهر نطنز مناره ای سربفلک کشیده، و گنبدی هرمی شکل در کنار آن توجه هر تازه واردی را به سوی خود معطوف می دارد
دسته بندی معماری
فرمت فایل doc
حجم فایل 111 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 185
مساجد در ایران برای رشته معماری

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

پروژه مساجد در ایران برای رشته معماری

مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد
در ورای باغستانهای سرسبز مرکز شهر نطنز مناره ای سربفلک کشیده، و گنبدی هرمی شکل در کنار آن توجه هر تازه واردی را به سوی خود معطوف می دارد. این مناره بخشی از مجموعه بسیار نفیس مسجد جمعه و آرامگاه عالم ربانی و عارف روشن ضمیر سده هشتم هجری قمری شیخ نورالدین عبدالصمد اصفهانی نطنزی و سردر خانقاه او می باشد، که قسمتهایی از آن از دستبرد مصون نمانده و در نتیجه زینت بخش موزه های کشورهای بیگانه گردیده است.
این مجموعه که شامل شبستان هشت ضلعی گنبددار مسجد (دارای بخشهای گوناگون) – آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد – سردر خانقاه و مناره مرتفعی است به استثنای شبستان گنبددار که از بناهای دوره دیلمی است، بقیه مربوط به دوره ایلخانیان مغول می باشند که در فاصله سالهای 704 تا 725 هجری قمری بنا گردیده است.
شمال و جنوب و مغرب این مجموعه را کوچه های باریکی فرا گرفته که در سمت جنوب وسعت بیشتری پیدا کرده و به صورت میدانی کوچک درآمده است. به گفته دونالد ویلبر «ترکیب رنگهای روشن تزئینات خارجی ابنیه در مقابل درخت کهنسالی که بر آنها سایه افکنده و رنگهای مختلف کوهستان، منظره جالب توجهی بوجود آورده که شخص را به یاد نقاشیهای مینیاتور ایرانی می اندازد.
همان گونه که اشاره شد قسمتهایی از این مجموعه مورد دستبرد قرار گرفته است، و از آن جایی که از وضع نخستین آن اطلاع چندانی در دست نیست نخست دو نوشته را که مربوط به سالهای 1294 و 1316 هجری قمری و حاوی اطلاعات نسبتاً مهمی در باره این مجموعه است نقل و سپس شرح تفصیلی بناها آورده خواهد شد.
اول-در مجموعه ناصری نسخه خطی پس از آوردن شرح در باره اوضاع طبیعی و جغرافیایی قصبه نطنز از مسجد جمعه چنین یاد کرده اسن:
«از آثار قدیم مسجدی دارد شهره به مسجد جامع، در دالان مسجد مناری ساخته شده که در اغلب از شهرهای ایران چنین مناری ساخته نشده.
در مسجد دروازه ای ساخته اند (منظور سر خانقاه است) از آجر و کاشی قدیم که چنین کاشی دیده نشده و تاریخ آن هشتصد سال است و در آن مسجد محراب بیت المقدس که آن محراب از آجر کاشی است و آن مسجد و منار از بناهای شیخ عبدالصمد مرحوم است که بقعه خود مرحوم شیخ عبدالصمد در دالان مسجد پهلوی منار است. آجرهای کاشی زیاد داشت که اغلب آن را برده اند چیزی که باقی مانده است محرابی در آن بقعه است که هرگاه یکی از آجرهای آن گیر بیاید در اصفهان بیست تومان متجاوز میخرند.»
در مورد نوشته های این مورخ ناگزیر از ذکر چند نکته می باشد:
1-تاریخ دروازه (سردر خانقاه) را 800 سال نوشته و حال آنکه به سال 1294 هجری قمری 578 سال از تاریخ ساخت آن می گذشته است.
2-از محراب کاشی مسجد که به سو.ی بیت المقدس بوده یاد نموده. این محراب که به احتمال قریب به یقین در شبستان هشت ضلعی گنبددار بوده امروزه اثری از آن مشاهده نمی گردد.
3-مسجد و منار را از بناهای مرحوم شیخ عبدالصمد دانسته که سخن را بدون توجه به نوشته های موجود صرفاً به استناد گفته مردم که امروزه نیز در پاسخ پرسش از بانی بنا، همین جواب را می دهند، اظهار داشته است.
4-بسیاری از کاشیهای ازاره آرامگاه شیخ عبدالصمد قبل از سال 1294 ربوده شده و بقیه آن نیز طی سالهای بعد مورد دستبرد قرار گرفته است.
5-محراب کاشی آرامگاه شیخ عبدالصمد در سال 1294 بجای خود باقی بوده و سرقت این اثر کم نظیر مربوط به بعد از آن تاریخ است. با توجه به قیمتی که برای هر خشت آن در صد و اندی سال پیش تعیین نموده از یک طرف و جو آن زمان از نظر بی سر و سامانی مردم و گرفتاریهای بی حد و حصر آنان در اثر هرج و مرج کشور و تاخت و تاز اشرار و تاراج هستی مردم، سرنوشت اسف بار این محراب که همانا سرقت آن به دست ایادی بیگانه باشد امری غیرقابل اجتناب بوده است.
دوم-در سفرنامه تهران به شیراز نظام الملک نیز شرحی در باره این مجموعه مندرج است که نسبت به نوشته تحصیلدار اصفهانی مفصلتر می باشد.
نظام الملک و همراهان روز 12 شوال 1316 هجری قمری با کالسکه از تهرانم حرکت و پس از پانزده روز مسافرت روز جمعه 27 سوال به ده آباد نخستین آبادی نطنز (واقع در مسیر جاده آن زمان) وارد می شوند و از آنجا به خالد آباد و باد مب روند صبح شنبه 28 شوال از باد به خفر آمده که راه خود را به سوی طرق ادامه دهند، نظام الملک در خفر تصمیم می گیرد که از شهر نطنز بازدید نماید اینک دنباله مطلب عیناً از نوشته های منشی نظام الملک نقل می گردد:
«اجنمالاً اینکه بعد از صرف نهار و چای و فریضه حضرت آقایی مصمم رفتن بخود نطنز شدند که چهار به غروب مانده بروند و انشاءالله تعالی قبل از غروب مراجعت نمایند.
در ساعت مقرر حضرت آقایی سوار شدند و اغلب از همراهان نیز سوار شدند از طرف دست راست خفر از راه جاریان و مزرعه قطیب (منظور مزرعه خطیر است: نگارنده) به نطنز تشریف بردند.
به قدری این خط راه به واسطه اشجار و انهار و زراعت گندم و جو سبز و خرم بود که حقیقتاً انسان از دیدنش محظوظ می شد.
تقریباً ده روز به نوروز مانده است بادامهای این دهات نزدیک بود که شکوفه شا باز شود محل زراعت از یک چارک متجاوز بالا آمده بود از مزرعه قطیب گذشته وارد شدند. زن و مرد تماماً در کوچه و روی بامها به تماشا آمده بودند نزدیک به مسجد که رسیدند جناب ناظم الاطباء و چند نفر دیگر از سادات که اسامی آنها از قرار ذیل است به استقبال آمدند:
آقا سید محمدرضا تاجری، میرزا سید احمد تاجر، میرزااسدالله کدخدای قصبه نطنز، میرزا سید حسین تاجر، میرزا ابوالحسن تاجر، آقا میرزا سید علی پسر مرحوم امام جمعه برادر امام جمعه حالیه.
درب مسجد جامع که رسیدند چون مسجد از بناهای عتیقه بود به جهت ملاحظه خطوط کتیبه بیرون مسجد که به خط ثلث بود و خطوطی که در داخل مسجد بود پیاده شدند. منار بسیار ممتازی که نظیر آن تا کنون دیده نشده و قدری خرابی در آن منار به هم رسیده بود، متصل به مسجد بنا کرده بودند که این شرح در کتیبه بیرون سر درب نوشته شده بود. در وسط طاقنمای طرف دست راست بقعه به خط نسخ لایقربی نوشته بود امیرکبیر جلال الدین عبدالله اعزه الله در زیر همان کتیبه به همان طریق فوق مرقوم بمساعی عبدالصمد صدالمعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا.
در کتیبه داخل مسجد یعنی محلی که در مقابل آنجا امامت می کنند سوره مبارکه جمعه به خط ثلث با نهایت امتیاز نوشته شده بود این خط را از گچ برجسته درآورده بودند.
در محل امامت و اطراف محراب کاشیهای خیلی ممتاز داشته است که همه را کنده و فروخته اند مختصری از خطوط آن که آیات قرآنی بود باقی بود که نهایت امتیاز را داشت واقعاً خیلی اسباب تاسف بود که چرا چنین آثاری که از صنایع قدیمه ایران و آثار بزرگ است همت در انهدام آن گماشته اند.
بهر حال بقعه ای نیز در یک مسجد بود که آن بقعه نیز کتیبه ممتازی به خط ثلث با نهایت امتیاز از گچ برجسته درآورده بودند و زمینه آن را گچ بری بسیار ممتازی کرده بودند که هیچ طرف مشابهت به گچ بری حالیه نداشت. چهار طرف آن طاقها که در بقعه بود از ساروج شکل ستون به وضع خیلی ممتلز مشبک ساخته بودند که سرهای ستون خیلی به قبه های فولادی که در علمها نصب می کنند شبیه بود.
مرقدی هم از مرحوم شیخ عبدالصمد که از اجله عرفا بود ملاحظه شد که اطراف آن ضریح چوبی بود و سنگ مزار شیخ را در دیوار نصب کرده بودند که در سال 973 وفات کرده بود. فاتحه خوانده از آنجا بیرون آمدیم و سوار شده به راه افتادیم.»
همان گونه که ملاحظه شد نوشته های منشی نظام الملک حاوی اطلاعات بیشتر و مستندتری می باشد که به بررسی آن یم پردازیم.
1-در نقل مندرجات کتیبه مناره چند اشتباه جزئی به چشم می خورد.
2-نوشته های متن یکی از لوحه های موجود در داخل طاقنمای کتیبه کمربندی مناره در اثر ریختگی ناخوانا شده و حال آنکه در نوشته مورد بحث متن کامل آن «بمساعی عبدالصمد صدرالعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا» درج گردیده است.
3-از کتیبه داخل مسجد شامل سوره جمعه که به خط ثلث برجسته گچ بری شده بوده است امروز بخشی از آن ریخته و به هنگام تعمیر نتوانسته اند که آن را به صورت اولیه درآورند.
4-سخن از محراب کاشی و کندن و فروختن کاشیهای آن دارد و اینکه تا آن زمان مختصری از کاشیهای محراب که حاوی خطوط قرآنی بوده باقی بوده که متاسفانه در زمان حاضر اثری از محراب کاشی دیده نمی شود فقط در تعمیرات اساسی اخیر شبستان سه قطعه کاشی نوشته بدست آمد که احتمالاً مربوط به همان محراب کاشی می باشد.
5-نویسنده به هنگام اشاره به کتیبه گچ بری بقعه شیخ عبدالصمد از محراب بقعه که تا سال 1294 هجری باقی مانده بوده سخن به میان نیاورده است. حال آنکه با دیدن اندکی از کاشیهای محراب داخل مسجد از محراب آن یاد نموده است. این سکوت می تواند دلیلی بر نبودن محراب کاشی بقعه شیخ عبدالصمد در سال 1316 هجری قمری بوده باشد.
6-از سنگ مزار شیخ که در دیوار نصب شده یاد نموده که اکنون چنین سنگی وجود ندارد و سنگ موجود در قسمت بالای سر قبر نصب شده که حاوی صلوات چهارده معصوم و تاریخ 1045 هجری قمری است.
7-سال وفات شیخ را که 973 ذکر نموده صحیح نیست زیرا در کتیبه گچی بقعه اولاً کلمه مزار..... عبدالصمد بن علی و ثانیاً تاریخ ساخت بقعه یعنی 707 ذکر شده و مسلم است که در سال مذکور شیخ نورالدین عبدالصمد رخت از جهان بربسته بوده است. اکثر مورخین نیز درگذشت شیخ را به سال 699 هجری قمری نوشته اند.
وضع کنونی مسجد
مسجد کنونی از شبستان هشت ضلعی گنبد داری که مشرف بر صحن است و چهار ایوان اصلی و نمازخانه ها و دهلیزهایی که اضلاع صحن را به یکدیگر می پیوندد تشکیل گردیده و مصالح بکار رفته در آن آجر و آهک و پوشش گچ می باشد.
مسجد دارای سه ورودی است یکی جنوبی و دو شمالی که ورودیهای شمالی هم سطح حیاط بوده ولی ورودی جنوبی دالان نسبتاً وسیعی است به طول 82/16 متر که با دوازده پله وسیع به سطح کوچه جنوبی می رسد و این اختلاف سطح موجب گردیده که بخش جنوبی مسجد در گودی قرار گیرد.
در کتیبه سردر جنوبی مسجد با حروف مینایی فیروزه رنگ بر متنی زرد روشن و مات (به طریقه متداول در عهد مغول) جملات زیر خوانده می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم، امر بعمارت المسجد فی المسجد المولی المعظم و الکرم خواجه زین الدنیا و الدین خلیفه بن حسین الماستری بمساعی الصدر المعظم شمس الدین محمد بن علی النطنزی فی سنته اربع و سبعائه.
در این کتاب علاوه بر بانی و ساعی و تاریخ ساخت جمله «امر بعمارات المسجد فی المسجد» خود روشنگر مراتب زیر است:
بنای مسجد در این مکان ابتدا به ساکن نبوده و بانی این زمین را به علت وجود جای کافی بدین امر اختصاص نداده است زیرا مجموعه مسجد کنونی به پیرامون مسجدی دیگر بنا گردیده است. گرچه وجود تنگناها و گنبد آجری عهد دیلمی خود مبین این امر است ولی ترتیب کار چنان داده شده که تمامی این بناها در ظاهر مجموعه واحدی را نشان می دهند.
ورودی جنوبی مسجد دارای طاق یا سردر نسبتاً مرتفعی است که علاوه بر ورودی، طرفین آن را دو طاقنمای تزئینی نیز فرار گرفته و کتیبه مورد اشاره به طور کمربندی بالای در ورودی و دو طاقنمای مذکور قرار گرفته است.
ستونهای دو طرف سردر که آجری است و بخشی از آن مورد مرمت قرار گرفته شامل دو طاقنمای تزئینی در متن نغول در دو طبقه است که در فاصله بین طاقنماهای زیر و رو سنگ نبشته ای نصب شده است. سنگ نبشته سمت چپ فرمان شاه عباس اول و سمت راست دستوری است از شاهزاده حسام السلطنه قاجار که متن هر یک عیناً درج می گردد.
1-فرمان شاه عباس
این سنگ که از مرمر سفید و نوشته آن به خط ثلث برجسته است به ابعاد 45×75 سانتیمتر و شامل 7 سطر است.
2-سنگ نبشته سمت راست سردر به ابعاد 28×31 سانتیمتر و به رنگ خاکستری و متن آن حاوی هفت بیت شعر است که خط نستعلیق برجسته کنده کاری شده به شرح زیر:
بعهد ناصر دین شهریار کز عدلش
ز جور پیل قوی ایمن است مور ضعیف
حسام سلطنت آن داوری که از کرمش
دعا به دولت می کنند و ضیع و شریف
چو میرزااسدالله را اجازت داد
بسرپرستی خلق ضعیف و زار و نحیف
بازدیاد دعاگویی و سلامت شاه
بخاص و عام رعیت روف کیست لطیف
وجوه ما حصل پاره دوز و صابونی
معاف کرد مسلم بصیغه تخفیف
به لعنت ابدی باد مبتلا هرکس
که منحرف شدوش رایی یا کند تحریف
بسال دو صد هشتاد و یک پس از یک الف
ز طبع سیما این قطعه یافت نظم و ردیف
سردر، دارای در چوبی منبت کاری است که به سوی پله کانها و راهروی وسیع پشت آن باز می شود و در اثر تماس با آفتاب و سایر عوامل جوی بیشتر نقوش منبت و خطوط آن محو یا ریختگی پیدا کرده است. آن چنانکه فقط بر دماغه در جمله های زیر به دشواری خوانده می شود:
«......بن یحیی النطنزی تقبل الله عمل استاد..... الاصفهانی فی رمضان سنه خمس و عشرین و ثمانمائه»
825 هجری قمری
راهرو و ورودی جنوبی از سطح کوچه پایین تر و با 10 پله به کف آن می رسند.
دالان ورودی جنوبی از طریق پله کانی از یک سو به بام و از سوی دیگر به اطاق پشت آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد و توسط راهروهای فرعی به شبستان بزرگ، شبستان نوساز احداثی بر خرابه های خانقاه، آرامگاه شیخ عبدالصمد، حیاط و حیاط خلوتی که در آن آبریزگاه ایجاد شده اتصال دارد.
صحن مسجد فضای مربع شکلی است به طول 06/14 متر که در چهارسوی آن چهار ایوان بزرگ شبستانهای بزرگ و کوچک و راهروهایی چندگانه بنا گردیده است.
در میان حیاط فضای گودی است که با هشت پله وسیع به کنار قنات آبی پایان می گیرد که نه تنها آب مورد نیاز ساکنین پیرامون مسجد را در سابق تأمین می نمود بلکه با وجود پیدایش و گسترش شبکه آب لوله کشی هنوز نیز آب این قنات جهت آشامیدن مورد استفاده قرار می گیرد.
ایوان جنوبی
این ایوان که عرض دهنه آن 50/6 و طول آن 14/4 متر است دارای سقفی مرتفع با طاق رومی پیش و پس به بلندی تقریبی 75/10 متر می باشد به دیوار جنوبی ایوان محرابی نمایان است که در طرفین این محراب دو ورودی شبستان بزرگ قرار دارد که فقط ورودی سمت راست مستقیماً به شبستان می پیوندد. لچکی ورودیها را حاشیه گل و بوته، گچ بری و کلمات محمد به خط کوفی به رنگ قهوه ای که به صورت نقشی درآمده فرا گرفته است.
در بالای محراب نقوش گل و بوته و در زیر آنکه لچکی های محراب است تکرار کلمه علی به خط کوفی و به دیوار محراب جمله انا مدینه العلم و علی بابها به رنگ قهوه ای در زمینه سفید گچ بری شده است.
در تعمیرات اساسی مسجد به ویژه ایوان جنوبی که در سالهای 1355 تا 1367 انجام گرفت با لایه برداری نمونه ای از پوشش گچی ایوان وجود پنج لایه پوشش گچ مشخص گردید. موضوع قابل توجه آنکه در لایه های زیرین این پوشش نوشته هایی به نظم و نثر با تاریخهای مختلف پیدا شد که در اثر مهارت استادکاران مسئول، اصالت آنها حفظ و اینک در معرض تماشای همگان قرار گرفته است. بیشتر این نوشته ها در کناره محراب و دیواره های آن به چشم می خورد.
بالای لچکی ورودی شبستان بزرگ کتیبه یا کمربندی به خط ثلث سفید در زمینه ای قهوه ای شامل آیه 25 سوره نور و چند آیه اول سوره دهر نوشته شده که نوشته های آن در اثر عوامل جوی تقریباً ناخوانا گردیده است. گیلویی گچی بالای این کتیبه کمربندی نمایانگر تقسیم مضاعف ایوان است و بخش بالایی گیلویی شامل مشبک های آجری و طاقنمایی با مقرنس گچی و دالانهایی که به وسیلة غلام گردشها به یکدیگر اتصال دارند و درگاههای جنبی با نرده هیا مشبک آجری، می باشد.
طرفین ایوان جنوبی راه دهلیزها در دو طبقه با نرده های مشبک آجری در جلوی آنها، فرا گرفته که دهلیز پایینی سمت جنوب شرقی شبستانهای فرعی این قسمت شده است.
ستونهای دو طرف ایوان را نغولهاییی هر یک در سه طبقه پوشانیده که بر ستون سمت چپ دو سنگ نبشته و ستون سمت راست یک سنگ نبشته در فاصله نغولها نصب گردیده که در آنها شرح رقابتی از موقوفات مسجد کنده کاری شده است.
گنبد آجری
همانگونه که اشاره شد در انتهای ایوان جنوبی دو ورودی تعبیه شده که ایوان را به شبستان پشت آن متصل می کند. از ظواهر امر چنین استنباط می گردد که این شبستان هشت ضلعی که گنبدی آجری بر آن استوار گردیده جزئی از مجموعه احداثی دوره ایلخانان مغول است. حال آنکه حقیقت امر چنین نبوده، و با توجه به چگونگی موقعیت مکانی شبستان این موضوع کاملاً آشکار می گردد. زیرا شبستان بر محور ایوانهای جنوبی و شمالی صحن واقع گردیده و فقط ورودی سمت راست شبستان (از ایوان جنوبی) در امتداد محور شبستان قرار گرفته است. با رجوع به نقشه موضوع کاملاً روشن می گردد. گرچه در مجموعه ناصری نسخه خطی و سفرنامه نظام الملک از محراب کاشی و کتیبه های گچ بری این شبستان یاد شده ولی اکنون جز منبری شش پله که با سنگ و سایر مصالح ساختمانی بنا شده و روی آن را پوششی از گچ فرا گرفته، اثری از تزئینات یاد شده در داخل شبستان به چشم نمی خورد زیرا محراب کاشی آن در اواخر دوره قاجاریه به سرقت رفته است.
آقای حاج محمدباقر مرتضوی امام جماعت مسجد از قول مرحوم صدرالعلما پدر همسر خود در مورد سرقت محراب کاشی واقع در محوطه گنبد دیلمی چنین اظهار می داشت:
در سفری اجلال الدوله شاهزاده قاجار هنگام عبور از نطنز از این مسجد بازدید نمود محراب کاشی مورد توجه او قرار گرفت و خیلی از آن تعریف کرد. پس از این بازدید به فاصله چند روز محراب مورد سرقت قرار گرفت. چون دزدان برای انجام سرقت منبر چوبی را که در ایوان شمالی قرار داشته به محوطه گنبد دیلمی برده بودند، خادم مسجد که آدم ساده ای بوده صبحگاه فقط متوجه جابجایی منبر شده و به خانه امام جماعت وقت رفته می گوید آقا دیشب منبر امام حسین (منبری که در ایوانم شمالی بوده) به زیارت منبر حضرت علی (منظور منبر گچی داخل گنبد دیلمی) رفته است. امام جماعت می گوید موضوع به این سادگی نیست برویم از مسجد بازدید کنیم به هنگام ورود به محوطه گنبد متوجه می گردند که محراب کاشی به سرقت رفته است.
پرفسور آندره گلدار باستان شناس شهیر فرانسوی در مورد این شبستان چنین اظهار نظر کرده است:
«از عجایب این بنا که تا به حال نظیرش ذرات ندیده ام این است که شبستان برروی محور صحن و ایوانهای شمالی و جنوبی واقع نگشته لکن فرضه که به شبستان راه دارد به امتداد محور باز می گردد.
در قسمت وسط دیوار عقب ایوان جنوبی قطعه بنایی نمایان است که برای اینکه از وجود آن قطعه دیوار ناجور و بدشکل نشود محراب دیگری در آن کنده اند.
در دو طرف این پیش آمدگی ناجور دو فرضه (درگاه ورودی) موجود است و محور شبستان با یکی از آن فرضه ها موافقت دارد.
از آنجا که علاقه و احترام معماران ایرانی به محور ساختمانی چه در قدیم و چه در حال حاضر مسلم است و نمی توان گفت که این انحراف محور از روی تفنن معماران پیدا شده پس باید گفت به جهتی از جهات که فعلاً ما را از آن اطلاعی نیست شبستان را متمایل به جانب غرب کرده اند مثلاً برای رعایت استقامت کوچه یا به علت وجود بناهایی که مانع کار بوده اند یا غیر اینها، به عبارت دیگر این طرز ساختمان را ما نتیجه اصلی و طرح عادی معماران ایرانی آن زمان نمی توانیم بدانیم بلکه باید گفت آن را در اثر شرورت و برای رفع اشکال به این صورت ساخته اند».
نظر گدار در مورد اینکه انحراف محور شبستان امری تفننی نبوده و در اثر ضرورت و برای رفع اشکال صورت گرفته بسیار جالب و ارزنده است. شاید کاوشهای بعدی که منجر به کشف حقیقت گردید با توجه به این نظریه بوده است. در سالهای اخیر مسئولین امور باستان شناسی در صدد تعمیر شبستان برمی آیند به هنگام تخریب گچ کاریهای شکاف برداشته بدنه شبستان با کتیبه ای آجری به خط کوفی در قسمت پای طاق ضلع شرقی مواجه می گردند که با وجود از بین رفتن بخش بزرگی از کتیبه باز جمله «تسع و ثمانین و تلاشمائه» 389 در آن تشخیص داده می شود. این کتیبه باارزش خود روشنگر مجهولاتی چند به شرح زیر می باشد:
1-این شبستان در اواخر قرن چهارم هجری بر همان محوری که امروزه مشاهده می گردد، بنا شده است.
2-بخشهای مختلف مسجد در اوایل قرن هشتم یعنی تقریباً 315 سال بعد در این محل بنا نهاده می شود. منتهی در عمل نقشه کار را چنان پیاده می نماید که شبستان قدیمی نیز جزو این مجموعه شده و با آن هماهنگی نسبی پیدا می کند منتهی با توجه به شرایط زمانی و مکانی محل، مسجد را بر محور جداگانه یا بنا می نمایند.
3-احتمال آن میرود که شبستان مورد بحث خود بنایی مفصل و مورد احترام از قبیل آرامگاه و به احتمال بیشتر مسجد بوده که به مرور زمان بخشی از آن ویران گردیده بوده است و بانیان مسجد بخش باقی مانده را به بنای مسجد متصل می نمایند.
4-در کتیبه کاشی سردر جنوبی مسجد به جمله «امر به عمارت المسجد فی المسجد» برخورد می کنیم که این جمله نیز گویا آن است که بخشهای گوناگون این مسجد در مسجد دیگری بنا نهاده شده است.
حال ببینیم عقیده سایر صاحب نظران در این باره چیست:
1-دونالدن ویلبر مولف کتاب معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانیان در مورد مجموعه مسجد جمعه نطنز چنین اظهار نظر نموده است:
مطالعه نقشه مسجد جامع نشان می دهد که وجود صحن یا بنایی در شمال مقبره شیخ عبدالصمد در تعیین محل مسجد موثر بوده است. ایوان غربی مفتاح به شمار می رود این ایوان از سه ایوان دیگر کوچکتر است و اگر به اندازه سایرل ایوانها بود محو ر صحن در امتداد محور بنای هشت ضلعی قرار می گرفت و دیوار خارجی آن لااقل دو متر بیشتر به سمت مغرب پیش می آمد. ظاهر برای این اندازه طبیعی و عادی جا وجود نداشته است.
بنابراین ساختمان متعلق به اوایل قرن چهاردهم میلادی (برابر اوایل قرن هشتم هجری قمری) در محلی آغاز شد که ظاهراً بنای هشت گوش و برج و ابنیه دیگر آنجا را اشغال کرده بود.
2-سازمان ملی حفاظت آثار باستانی – دفتر فنی استان اصفهان در گزارش خود تحت عنوان مسجد جامع نطنز – گنبد آجری چنین آورده است:چ
سال گذشته در باره گنبد آجری بزرگ (گنبد جنوبی) مسجد جامع نطنز به دو موضوع بسیار مهم که در اثر بررسیهای به دست آمده بود اشاره شد.
الف-این که گنبد در سال 389 هجری بنا شده است و قدیمی ترین گنبد تاریخ دار منطقه به شمار می آید.
ب-اینکه به احتمال زیاد گنبد دارای رواقی بوده است که اطراف آن گردش داشته و ساختمان گنبد و رواق به صورت منفرد بنا گشته.
بررسیهای سال جاری بیشتر در ارتباط با تحقیق فرضیه وجود رواق دور گنبد و ترکیب معماری آن بود. پدید آمدن این فرضیه ناشی از کشف آثاری از ساختمان پیوسته به بنای گنبد بود که در ضلع شمالی پابرجاست ترکیب ساختمان رواق علاوه بر ضلع شمالی در پهلوی شمال غربی مشخص شد.
فرضیه ما در باره ساختمان رواق و گنبد به شرح زیر است:
گنبد با رواقی در اطرافش به صورت منفرد در پایان قرن چهاردهم به وجود می آید.
رواق پشت دیوار قبلی (سمت قبله) به دلائلی ویران می گردد و در اثر مرور زمان معبر عام می شود.
با ویران شدن این بخش از رواق ساختمان گنبد در جبهه جنوبی دچار عدم تعادل می گردد.
بالا آمدن سطح گذر پشت گنبد در اثر ویران شدن رواق جنوبی و نفوذ آبهای سطحی و رطوبت، پایه های الف و ب را به سختی آسیب می رساند و مالاً به دنبال خود نیمه گنبد استوار بر پایه های الف – ب – ج – ط – را به پایین فرو می کشد. نیم گنبد و پایه های الف و ب توسط بانیان مسجد جامع در قرن هشتم هجری کاملاً بازسازی می شود دلیل روشن این موضوع تغییر نوع مصالح این ستونها (که از سنگ است) و معماری آن است در قیاس با سایر ستونهای اصلی برپادارنده گنبد و دیگر آنکه کتیبه آجری قرن چهارمی گنبد صرفاً در نیمه شمالی وجود دارد. و ساختمان نیمه بازسازی شده بخصوص در بخش کتیبه با درزی مشخص از نیمه اصلی جداست.
در ساختمان مسجد قرن هشتمی حفاظت از گنبد قرن چهارم تا آنجا که به طرح کلی لطمه ای وارد نسازد مد نظر سازندگان بوده است. با توجه به این اصل با اقدامات زیر، گنبد دیلمی در طرح مسجد جامع گنجانده می شود.
1-در بخش شمالی و شمال غربی رواق که در مجاورت راهرو ورودی مسجد قرار داشته ورودیهایی به حیاط و زیر گنبد تعبیه می شود.
2-روی ستونها و بدنه های اصلی رواق در بخشهای فوق به منظور هماهنگی با مجموعه مسجد جدید و نسبت به نیاز نماسازی می شود.
3-ساختمان رواق در جبهه شمال شرقی و شرقی به منظور ایجاد تقارن لازم در صحن مسجد جدید و احداث ایوان جنوبی صحن تخریب (و یا از بازسازی آن صرف نظر می شود).
4-به منظور ایجاد تقارن، محرابی در دل ستون «و» در امتداد محور تقارن صحن به وجود می آید و در دو طرف محراب دو ورودی متقارن، با دستکاری و نماسازی روی جرزهای اصلی، به داخل شبستان زیر گنبد تعبیه می شود.
5-دو پایه «الف» و «ب» و نیم و نیم گنبد فروریخته به طور کلی بازسازی می شود.
6-دو دهانه طرفین محراب جدید کاملاً بسته می شود.
7-بدنه داخلی گنبد شمشه سیم گل و ابزاربندی می شود با حفاریهایی که در ایوان جنوبی مسجد صورت گرفت وجود اثر دو ستون، تداوم رواق را در ضلع شرقی تایید نمود.
با مشخص شدن ادامه آجر فرش کف رواق در ضلع جنوب شرقی و کشف آثار پاکار لنگه طاقهای ساختمان رواق بر بندنه‌های خارجی ستوهای «ز» و «ط» ادامه ساختمان رواق در این جبهه نیز مسجل گردید.
بررسی های مربوط به تداوم ساختمان رواق در گذر جنوبی گنبد به علل شهری در این سال میسر نگردید.»
سقف این شبستان گنبدی است آجری یک پوشه مدور به محیط 26 متر که بر ساقه هشت ترک آن که به ارتفاع دو متر است، استوار گردیده.
ایوان شمالی که عرض دهنه آن 88/5 متر و بلندی آن از کف حیاط تا لب بام 75/10 متر است در حدود 62 سانتیمتر از ایوان جنوبی عرضی ناشی از اهمیت موقع آنها در طرح بنا می باشد.
در ساخت این ایوان نیز موضوع قرینه سازی رعایت شده است زیرا طرفین آن را در دو دهلیز سرپوشیده در دو طبقه فرا گرفته است. دهلیزهای بالایی که جلو آنها را نرده های مشبک آجری قرار گرفته به وسیله غلام گردشیهایی به یکدیگر اتصال دارند.
دیوار شمالی ایوان دارای دو طاقنما در دو طبقه با تزئینات مقرنس گچی و دو درگاه کوچک در طرفین آنها می باشد. تمام طاق این ایوان اصلی نیست زیرا در مدت زمانی قبل بخشی از آن فرو می ریزد. سپس قسمت فروریخته را به تقلید از طاق قبلی ساخته ولی تزئینات و نوشته های آن را نتوانسته اند در طاق منعکس نمایند. لذا امروز فقط در طرفین لبه هلالی طاق، بخشی از کتیبه های قدیمی را می توان ملاحظه نمود. این کتیبه که به خط ثلث سفید بر متن لاجوردی گچ بری شده است شامل قسمت اول آیه 18 سوره توبه تا «والیوم الاخر» سپس به علت ریختگی سقف دنباله کتیبه قطع و در بخش باقی مانده کتیبه در سمت دیگر لبه طاق جملات «مسجد.....الصدر.....الدنیا و الدین علی بن.....النطنزی سنه سبع و سبعمائه» (707) خوانده می شود که به احتمال زیاد قسمت ریخته شده کتیبه شامل بقیه ایه 18 و حتی ایه 19د سوره توبه بوده است.

فهرست مطالب:
-بررسی کالیدی خانقاه
خانقاه شیخ احمد جام
خانقاه شیخ عبدالصمد اصفهانی
خانقاه چلبی اوغلو
خانقاه تقی داد
خانقاه تاج الدین
خانقاه شاه نعمت ا... ولی
-ویژگی های معماری خانقاه
-خانقاههای خارج شهر
-بخش های خانقاهها
مشخصات ساختمانی زاویه
خانقاههای اولیه
نخستین خانقاه در ناحیه عبادان
روند تحول بنای خانقاه
رباطها و خانقاههای منطقه بغداد
واژه‌ی رباط و کاربرد آن
نخستین رباط
خانقاههای کشور مصر
خانقاههای ترکیه
خانقاههای منطقه شام
تصوف در خراسان
خانقاههای منطقه‌ی خراسان
تصوف در فارس
رباطهای شیراز
اردبیل
کانونهای خانقاهی
امور اقتصادی خانقاهها
امور فرهنگی خانقاهها
اعمال خانقاهی
آداب و رسوم خانقاهی
بررسی تفصیلی چند خانقاه
آرامگاه شیخ صفی الدین
مسجد جمعه و خانقاه شیخ عبدالصمد
آرامگاه بایزید بسطامی
خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه
پلانها
نگاره ها


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت