دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
علل ضعف دانش آموزان در درس ریاضی
مقدمه
درس ریاضی ، یکی از ارکان مهم تدریس و یکی از پایه های بنیادین در سطوح مختلف تحصیلی می باشد که مقدمه ورود به سالهای بعدی برای نیل به اهداف مهم جامعه می باشد که هر زمان بـاید مورد اهمیت خاصی از سوی معلمین و دست اندرکاران آموزش و پرورش در تمامی پایه ها و مراکز قرار گیرد که با شاخص قرار دادن این درس ، انتظار می رود جوامع در سالهای آتی نه تنها در این درس به مشکلی برخورد نکرده باشند بلکه بتوانند از عهده انجام مسئولیتهای محوله در رابطه با این درس برآیند . با این مقدمه کوتاه می خواهم در تحقیق خود از علل ضعف دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی بپردازم که امیدوارم که مورد اهمیت قرار گیرد.
در پژوهشی که در چند مدرسه ابتدایی و چندین کلاس ، علی الخصوص کلاس خودم ، کلاس پنجم مدرسه ابتدایی وحدت شهرستان پارس آباد به انجام رسانده ام به نتایجی برخورد کرده ام که ذکر آن در این مطلب خالی از لطف نمی باشد.
« حدود شش سال است که در کلاس پنجم در دوره ابتدایی به تدریس اشتغال دارم . در این مدت درس ریاضی چندان به نظر من پرنشاط و فعال نیست. از روشهای مختلف تدریس و از وسایل کمک آموزشی و رسانه ای مختلفی برای تدریس این درس استفاده می کنم و در این میان از اولیای دانش آموزان و کتابهای مختلفی که در این زمینه باشد کمک گرفته ام. پس از تدریس درس مربوطه ، از تک تک دانش آموزان یا بصورت گروهی به نوبت و از روی دفتر اسامی می خواهم پای تخته بیایند تا تمرین مربوط به درس امروز را حل کنند . دانش آموزان هم این کار را انجام می دهند و من هم به طور نظری و هم از جنبه ی عملی نمره ای برای آنها منظور می کنم.
در حین نوشتن تمرین می خواهم که همگی توجهشان را به روی تخته سیاه جلب کنند ولی معمولا این کار به صورت فعال و از روی علاقه انجام نمی گیرد. برخی با هم حرف می زنند – برخی می خوابند – برخی درس دیگر می خواند – برخی جدول حل می کند یا گروهی می خندند. به هر طریق این کلاس معمولا بدون فعالیت موثر و یادگیری اکثر دانش آموزان طی می شود. »
این وضعیت چندان برای من و دانش آموزان خوب نبود تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم در این وضعیت نامطلوب کلاس ریاضی تغییر و تحولی ایجاد کنم برای اینکار فکر کردم بهتر است نخست از خود دانش آموزان بپرسم که چرا کلاس درس ریاضی این اندازه بی روح و ناکارآمد است. یک روز تصمیم گرفتم در چنین وضعیتی موضوع را با خود آنان در میان بگذارم . روبه آنان ایستادم ، چند دقیقه ای سکوت کرده و نظاره گر حرکات و رفتارشان شدم ؛ چند دقیقه که به این صورت گذشت . کلاس آرام شد همه سکوت کردند. از دانش آموزان خواستم تمام وسایل روی میز خود را جمع و در بحثی که می خواستم مطرح کنند و همه نیز قبول کردند.
روبه بچه ها گفتم : بچه ها همان گونه که خود شما هم شاهد هستید زنگ ریاضی شما مثل سایر زنگها فعال و موثر نیست . بلکه یک کلاس بی روح و کسل کننده است و نتیجه لازم نیز عاید و مطلوب نیست. من فکر می کنم بهتر است نخست این موضوع را با خود شما در میان بگذارم پرسشی را مطرح کردن تا از نظرهای مختلف دانش آموزان راجع به درس ریاضی و وضعیت آنها آشنا شوم.
بچه ها نیز با علاقه خاص پذیرفته و در بحث راجع به موضوع شرکت جستند. گفتم : بچه ها پرسش من از شما انی است : چرا به درس ریاضی که یکی از درسهای مهم پایه و اساسی هر درس توجه لازم و کافی را مبذول نمی فرمایید. اگر می خواهید در هر رشته مهم دانشگاهی شرکت کنید و وارد بازار کار شوید و به جامعه خود خدمت کنید باید این درس مهم و پایه را در نظر قرار دهید. چون دانستن این درس برای شما لازم و ضروری است اگر می خواهید دکتر و مهندس و ... شوید و در جامعه نقش داشته باشید باید حتما درس ریاضی را بلد باشید. موافقید نظرتان را راجع به این درس جویا شوید که در این موقع شور و هلهله ای راه افتاد : سخنان بسیاری گفته شد خلاصه آنچه گفته شد به شرح زیر است :
1- از اول ابتدایی تاکنون بسیار از معلمان ما درس ریاضی را جدی نگرفته اند.
2- بسیاری از معلمان راه و روش تدریس درس ریاضی را بلد نیستند.
3- از وسایل کمک آموزشی مناسب و کافی استفاده نمی شود.
4- درس ریاضی خیلی سخت است و نیاز به تمرین و تمرکز زیادی است.
5- به درس ریاضی آن طور که باید معلمان خود بها نمی دهند و از اهمیت آن ما را آگاه نکرده اند.
اکثر مطالب گفته شده را یادداشت کردم . با دانش آموزان قرار گذاشتم گاهی اوقات در باره نحوه بهبود کلاس های ریاضی صحبت کنیم و راههایی را که به نظر میرسد در شیوه تدریس این درس برای بالا بردن کیفیت و بهبود آن بیان کنند تا به نتیجه ای برسیم.
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
برای این که بتوانم در باره پرسشی که مطرح کرده بودم اطلاعات دقیق تری به دست آورم تصمیم گرفتم علاوه بر دانش آموزان موضوع را با همکارانی که در این زمینه صاحب نظر هستند در میان بگذارم.
در زنگ تفریح این موضوع را با بعضی از همکارانم در میان گذاشتم و از آنانی که احساس می کردم علاقه مندتر و آماده تر هستند تقاضا کردم روزی پس از پایان وقت کلاس در این باره که اتفاقا موضوع تحقیق بنده نیز می باشد صحبت کنیم. در آن جلسه موضوع علل ضعف دانش آموزان ابتدایی در درس ریاضی بود که آن را مطرح کردم. هر یک از همکاران نظراتشان را اعلام کردند من نیز از نکات عمده حرفهای همکارانم یادداشت برداری می کردم. برخی از مطالب شبیه نظرات دانش آموزان بود. برخی نیز پخته تر و اساسی تر از آن ، روی هم رفته قرار شد یک جلسه ای را با مدیر مدرسه در میان بگذارم.
مدیر مدرسه پیشنهاد بنده را پذیرفت ، مدیر ضمن تشویق ، به ادامه کار و مطالعه بیش تر پیشنهاد کرد اگـر صـلاح می دانیم موضوع را با چند نفر از والدین دانش آموزان در میان بگذاریم. همین کار را انجام دادیم. نتایج صحبتها را یادداشت کردم. یکی از والدین اطلاعات و اسناد قابل توجهی در این زمینه در اختیار ما قرار داد. این اسناد بین همکاران تقسیم شد و در جلسه مطرح شد.
تجزیه و تحلیل اطلاعات
پس از مطالعه اسناد و مدارک و بحثها ، اطلاعات حاصل از این فرایند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ، اشکالات و کاستی های کلاس های درس ریاضی تعیین شد. راههای مناسبی برای تقویت بچه ها فهرست شد و خلاصه یادداشت برداری شد.
خلاصه یافته های اولیه
برخی علل ضعف دانش آموزان در درس ریاضی به این شرح است:
1- آشنا نبودن برخی از معلمان به فنون و نحوه تدریس درس ریاضی ( روش تدریس ریاضی)
2- آموزش ندیدن برخی از معلمان در این زمینه ( معلمانی که با مدرک دیپلم بدون گذراندن درس دانشگاهی و روشهای تدریس و نحوه بررسی کتب درسی استخدام شده اند طبیعی است که در تدریس این درس به مشکل اساسی برخورد نموده باشند.
3- تخصصی نبودن تدریس درس ریاضی در ابتدایی.
4- بی توجهی معلمان ابتدایی به طرح درس ( شیوه جدید – روش 9 گانه گانیه ) – فقدان ارزیابی کار معلمان در این زمینه.
5- تمرین نکردن ، بی توجهی به دفتر تمرین درس ریاضی.
6- تنوع نداشتن تدریس درس ریاضی ، استفاده از روشهای قدیمی و سنتی و حل در تخته سیاه و استفاده نکردن معلمان از روشها و شیوه های نوین تدریس درس ریاضی (به کارگیری مواد آموزشی و ... . )
7- آشنا نکردن دانش آموزان با اهمیت درس ریاضی و ناشناخته ماندن قلمرو و اهداف درس ریاضی در این سطح.
8- ناآشنایی برخی از معلمان درس ریاضی به روان شناسی تربیتی و شناخت ذهنی و زبانی کودکان ابتدایی.
9- نداشتن معیار مشخص در ارزشیابی درس ریاضی.
10- بی توجهی معلمان به راههای شکوفا سازی خلاقیت های کودکان ابتدایی.
11- بی توجهی به علایق و انگیزه ها و توان فکری دانش آموزان به هنگام تدریس درس ریاضی.
12- بی سوادی و کم سوادی برخی از اولیا در نرسیدن به تکالیف و تمرینات درس ریاضی.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
علل تشکیل کلاس هاس درس چند پایه
مقدمه:
بر پایه آمار موجود حدود یک میلیون دانش آموز در کلاس های درس چند پایه در کشور ما مشغول به تحصیل می باشند که اکثر دانش آموزان کلاس های چند پایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومة شهرهای کوچک و دورافتاده تشکیل می دهند.
که شاید بی مهری و تا حدودی عدم توجه خاص به آموزش در مدارس چند پایه از سوی نظام آموزشی این محرومیت را دو چندان ساخته و می توان به جرأت گفت که همان گونه که دانش آموزان مدارس چند پایه از محرومیت خاصی در امربرخورداری از امکانات مختلف رفاهی برخوردارند معلمان و مدیر آموزگاران شاغل در این مدارس نیز مظلوم و محروم از خیلی امکانات خصوصاً آموزشی واقع گردیده اند. امید است که برگزاری چنین همایشی بتواند تا حد امکان از جنبه های مختلف اهمیت و ارزش کار در این مدارس را به ظهور و اثبات رسانده و مسئولین محترم نظام آموزشی نیز با علم و آگاهی از آن بتوانند زمینه های لازم را برای رفع محرومیت های موجود فراهم نموده تا ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور شاهد حضور نیروهای کارآمد، توانمند وفعال در امر آموزش مدارس چند پایه باشیم. چرا که کار در چنین مدارسی نعمت بزرگی است که شاید خیلی از ما معلمین اهمیت آن را درک نکرده و بیشتر سمتی کار در این مدارس برایمان تداعی شود امّا بنده مطمئن هستم زمینه تحقق اهداف مدرسه زندگی در چنین مدارس فراهم می باشد. امید است با شناخت چالش ها و مشکلات موجود بتوانیم حداکثر بهره را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود در راه خدمت به دانش آموزان محروم در مدارس چند پایه را نام ببریم. ان شاء الله
وضعیت موجود
قطعاً برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی همه جانبه ی وضعیت موجود می باشیم تا بتوانیم با شناخت کامل اهداف، برنامه ها، ابزارها و امکانات و روشها و محتوای آموزش و... در مدارس کوچک وضعیت مطلوبی را پی ریزی نمائیم که تحقق بخش شعار مدارس کوچک، مدیریان بزرگ- آینده ی سبز باشیم.
ان شاء الله
علل تشکیل کلاس هاس درس چند پایه:
به منظور تبیین هر چه بهتر وضع موجود لازم است نگاهی گذرا به علل تشکیل کلاس های درس چند پایه در سطح کشور داشته باشیم که تیتر وار به آن اشاره ای گذرا می نمایم:
1- کاهش جمعیت دانش آموزی
2- رفع نیازهای آموزشی افراد واجب التعلیم
3- موقعیت جغرافیایی خاص
4- نیازهای اداری- مالی
5- ایجاد امکان دسترسی همگانی به مراکز آموزشی
6- فضای فیزیکی- آموزشی
7- امکانات و تجهیزات آموزشی
8- نیروی انسانی و ....
با توجه به دلایلی که ذکر آن گذشت بهتر می توان وضعیت موجود کلاس های چند پایه را تبیین نمود.
1- وضعیت موجود (فضای فیزیکی – آموزشی)
وضعیت موجود در خصوص فضاهای فیزیکی مورد استفاده در امر آموزش مدارس کوچک (چند پایه) نشان می دهد که به نسبت مدارس مستقل از فضای مناسب مبتنی بر استانداردهای فنی و مهندسی برخوردار نمی باشد به طور مثال کلاس های مدارس چند پایه از لحاظ اندازه، زیر بنای مفید، و نوردهی وضعیت مناسب ندارد.
2- تجهیزات و امکانات
امروزه مدارس چند پایه همان گونه که گفتم اگرچه در مناطق محروم و غیربرخوردار تشکیل گردیده ولی از لحاظ تجهیزات و امکانات نیز متأسفانه محروم واقع گردیده و ما کمتر شاهد مدارس کوچک با امکانات و تجهیزات کافی در زمینه های مختلف خصوصاً امکانات آموزشی از جمله مواد و وسایل آموزشی و رسانه ها می باشیم.
3- انتخاب معلم
شاید یکی از مهمترین مسائل تأثیرگذار بر روند آموزش کلاسهای چند پایه انتخاب معلم برای چنین مدارسی می باشد.
در حال حاضر به دلیل مسائل و مشکلات معیشتی بیشتر مدیر آموزگاران مشغول به کار در مدارس چند پایه، معلمین با مدارک تحصیلی پایین و سابقة بالا می باشند که بتوانند از مزایای مدیرآموزگاری آن بهره مند گردند و از سوی دیگر معلمین چند پایه باز معلمینی هستند که دارای سوابق پایین و امتیازات پایین در نقل و انتقالات می باشند که این مهم در جای خود نیازمند توضیح و تفسیر می باشد که در این مقوله نمی گنجد.
4- وجود دانش آموزان در اندازه های سنی و سبک های مختلف یادگیری و بعضاً دارای مشکلات خاص رفتاری و... قطعاً در وضعیت موجود وجود دانش آموزان در اندازه های سنی مختلف و دارای مشکلات بعضاً یادگیری و رفتاری یکی از مشکلاتی است که وجود داشته و باید راهکارهایی برای رفع آن اندیشیده شود.
5- عدم تسلط بر امر برنامه نویسی و اجرای صحیح آن در کلاس های چند پایه
در وضعیت موجود به دلیل عدم آموزشها و مهارتهای لازم حرفه ای خاص معلمین چند پایه اکثر معلمین ما با نحوه برنامه نویسی و ایجاد هماهنگی و تلفیق بین دروس پایه های مختلف دچار ضعف می باشند.
6- مشکل کمبود وقت
شاید یکی از مشکلات مهمی که اکثر معلمین در مدارس چند پایه به آن اشاره می نمایند کمبود وقت و زمان کافی برای آموزش می باشد که باز هم به نظر بنده به دلیل عدم آشنایی به شیوه های فعال و تعاملی در امر تدریس می باشد.
7- نبود برنامه مدون و آموزشی در جهت بالا بردن سطح تخصص و توانایی های حرفه ای معلمین چند پایه به جرأت می توان گفت در طول بیست سال سابقه معلمی ام حتی یک دوره یا جلسه در خصوص بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی های شغلی و حرفه ای برای معلمین چند پایه در زمینه های مختلف که می توانسته راهگشا باشد برگزار نگردیده است.
8- حجم بالای تدریس محتوای آموزشی
تدریس محتوای آموزشی 30 کتاب درسی (132 ساعت تدریس در هفته) را می طلبد که معلم چند پایه باید چنین محتوایی را در 28 ساعت در هفته تدریس نماید که این امر باعث گردیده در خیلی از موارد بعضی از دروس را نیمه تمام رها کرده و یا حتی بعضی از کتب درسی تدریس نگردد.
9- عدم آشنایی معلمان راهنمایی تعلیماتی با ویژگی های و شرایط خاص مدارس چند پایه
قطعاً یکی از مشکلاتی که مزید بر علت در فشار بر معلمان کلاس های چند پایه گردیده عدم درک شرایط خاص کلاس های چند پایه از سوی معلمان راهنما می باشد که این امر باعث گردیده معلمان راهنما صرفاً در زمان حضور در مدارس عادی به اعمال اداری توجه کرده و با پرسیدن چند سئوال از دانش آموز و با نوشتن صرفاً جملاتی مانند ضعیف می باشد و نیاز به تلاش بیشتر دارد سال تحصیلی را به پایان رساند بدون اینکه نقش تسهیل کننده و مشاوره ای و ارائه اطلاعات شغلی و حرفه ای را به معلمین ایفا نمایند.
10- نقصان تجربه و کمبود اطلاعات معلمان چند پایه
کمبود تجربه لازم در امر تدریس در کلاسهای چند پایه حتی برای نیروهای جوان و فارغ التحصیل از تربیت معلم که هیچ آموزشی پیش از خدمت خود که زمینه ساز تجربه عملی و تفکر جدی دربارة تدریس در کلاس های چند پایه باشد برخوردار نیستند.
11- عدم هماهنگی بین مدرسه و خانواده
عدم ارتباط و تعامل سازنده بین اولیاء دانش آموزان و مدارس در وضعیت موجود قطعاً تاثیر بسیار زیادی در روند آموزشی و کیفیت آموزشی در مدارس چند پایه دارد که در جای خود نیازمند تفسیر و توضیح می باشد.
12- انجام امور آموزشی و اداری در حجم بالا
در مدارس چند پایه در مواردی معلم به عنوان مدیر، دفتردار، خدمتگزار، معاون، نامه رسان هم ایفای نقش می کند که این هم یکی از دیگر مسائل مهم و مورد توجه در وضعیت موجود می باشد.
13- نوع نگرش مسئولین
با توجه به مشکلات عدیده در مدارس چند پایه نگرش مسئولین آموزشی در یک منطقه یا اداره نیز دارای اهمیت خاص می باشد به گونه ای که در خیلی از موارد در طول سال حتی یکبار هم یک مسئول حتی برای خسته نباشید گفتن هم به مدارس چند پایه سر نمی زند.
14- عدم آشنایی معلمین با رسانه های آموزشی و تأثیر گذار بر فرآیند آموزش
خیلی از معلمین محترم چند پایه به ندرت از رسانه های آموزشی که تا حدود زیادی می تواند در کیفیت بخشی آموزشی در کلاس های چند پایه مؤثر باشد استفاده می کنند.
15- آشنا نبودن معلمین با شیوه های نوین یاددهی- یادگیری
امروزه استفاده از یافته های علمی در زمینه های آموزشی باید در اولویت کار معلم قرار گیرد ولی متأسفانه خیلی از معلمین ما با شیوه های نوین آشنا نیستند و هنوز که هنوز است از شیوه های سنتی و ناکارآمد خصوصاً در مدارس چند پایه بهره می برند.
16- عدم بهره مندی از تجارب موفق معلمین توانمند و کارآمد
تاکنون حتی یکبار هم نشده که آموزش و پرورش زمینه های لازم را برای تهیه و تدوین تجارب سودمند و موفق معلمین چند پایه را برای سایر معلمین فراهم نماید.
17- عدم رضایتمندی شغلی و حرفه ای معلمان چند پایه
زمانی که یک معلم سه پایه آن هم در یک روستای محروم را تدریس می نماید با یک معلم تک پایه در یک روستا یا مدرسه برخوردار از لحاظ مزایای شغلی، سختی کار و... یکسان باشد قطعاً عدم رضایتمندی شغلی را به دنبال خواهد داشت که این امر در کیفیت کار آموزشی معلم تأثیر گذار خواهد بود.
18- وضعیت معیشتی و اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... اولیاء فراگیران
قطعاً به دلیل محرومیت روستاهایی که کلاس های چند پایه در آن تشکیل می گردد این امر و پایین بودن سطح درآمد و اطلاعات و آگاهی های والدین، عدم توجه به نیاز فرزندان و ارتباط با مدرسه نیز یکی از مسائلی است که در وضعیت موجود قابل تأمل می باشد.
19- عدم یک نگرش سیستمی و هدفمند در فرآیند آموزشی مدارس چند پایه
نبود یک برنامه مدون و سیستمی از سوی نظام آموزشی و تهیه برنامه جامع میان مدت و بلند مدت در جهت رفع مشکلات و ارتقاء جایگاه مدارس چند پایه باعث گردیده در طول 27 سال پس از انقلاب تغییر محسوسی در فرآیند آموزشی و ارتقاء کیفیت آموزشی در مدارس چند پایه احساس نشود.
20- نبود یک عزم عمومی بین مسئولان محلی و منطقه ای در راه رفع موانع موجود بر سر راه مدارس چند پایه
21- وجود گویش های محلی و دوزبانه یا چند زبانه بودن فراگیران مدارس چند پایه
22- حضور کودکان و دانش آموزان در صحنه کار و تلاش و ایجاد وقفة تحصیلی در مدارس چند پایه
23- متناسب نبودن میزان کار و فعالیت معلمین چند پایه با پاداش و حقوق دریافتی
24- عدم وجود نگاه ویژه و خاص هم به مدارس چند پایه و هم معلمین چند پایه از سوی مسئولین
25- رابطه مدار بودن انتخاب مدیر آموزگاران در مدارس چند پایه
26- انعطاف ناپذیر بودن برنامه های درسی و محتوای آموزشی در مدارس چند پایه
27- عدم بهره گیری از توانمندیها و استعدادهای فراگیران در کلاس های چند پایه
28- عدم بهره مندی از حمایت های سایر معلمین
29- طولانی بودن راه و مسیر مدارس چند پایه و خستگی ناشی از آن برای معلمین
30- ناهماهنگی و ناهمگونی تربیتی- آموزشی خانواده های دانش آموزان
31- تمرکز فعالیتهای آموزشی معلمان چند پایه بر سطح *** (حفظ طوطی وار مطالب) در فرآیند آموزش
32- آشنا نبودن با طراحی آموزش (تفکر تدریس) معلمین چند پایه
33- عدم ایجاد تغییر در فرآیند یاددهی- یادگیری مختصر مدارس چند پایه
34- آشنا نبودن مدیر آموزگاران با مباحث مدیریتی خصوصاً مدیریت زمان و راه های استفاده بهتر از وقت
35- عدم توجه به شناخت درون داد سیستم کلاس در کلاس های چند پایه از سوی معلمین
36- عدم آشنایی معلمین با فرهنگ خاص و ویژه در بعضی از مناطق
37- عدم بهره گیری از محیط های یادگیری تعاملی
38- متمرکز بودن فعالیت های آموزشی معلم در محدودة کلاس درس (of line) بودن آموزش
39- آشنا نبودن با سبک های یادگیری
40- عدم وجود برنامه های حمایتی و مشاوره ای هم برای معلمین و هم برای فراگیران کلاس های چند پایه
41- عدم تسلط بر شیوه های کنترل رفتار و پیامدهای آن در فراگیران توسط معلمین چند پایه با توجه به شرایط خاص کلاس های چند پایه
42- به روز نبودن شیوه های ارزشیابی در کلاس های چند پایه
43- آشنا نبودن معلمین با ارزشیابی های جایگزینی که جایگاه خاصی در روند آموزشی کلاس های چند پایه دارد.
44- وجود مشکل در بهداشت، ایمنی و تغذیه فراگیران در مدارس چند پایه
45- نبود و عدم ایجاد فرصت های مناسب برای رشد شغلی بلندمدت معلمین چند پایه
46- تغییر و جابجایی معلمین به صورت متوالی (سالیانه) در مدارس چند پایه
47- محروم بودن دانش آموزان چند پایه از برنامه های متنوع فرهنگی- تفریحی و...
48- به حاشیه رفتن و خنثی شدن دروس مهمی چون هنر- ورزش- انشا در کلاس های چند پایه
49- فراهم نبودن مقدمات حضور فعال فراگیران کلاس های چند پایه در فرآیند تصمیم گیری مسائل آموزشگاه
و.... البته قلم زدن و نوشتن مطلب در خصوص موضوع وضعیت موجود و مطلوب مدارس کوچک و تبیین آن با توجه به حجم تعیین شده آسان نیست و بنده به همین مقدار بسنده نموده و وارد مقوله وضعیت مطلوب می شوم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 86 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
نظام آموزشی هندوستان
ساختار نظام آموزشی
در ساختار نظام آموزشی کشور هند تمرکز عمده بر بعد وسیع ارائه خدمات آموزشی و اهمیت ساختار، سازماندهی و ارتقاء آن استوار می باشد. بعلاوه، ساختار سیستم آموزشی کشور هندوستان بر رشد آموزشی مناطق مختلف کشور و برقراری رقابتهای آموزشی میان این مناطق تأکید دارد. در حال حاضر، تعداد 888 نهاد آموزشی در کشور هندوستان فعالیت دارد که به ثبت نام از 179 میلیون دانش آموز مبادرت می نمایند. سیستم آموزش ابتدایی در هندوستان از دومین رتبة جهانی برخوردار است. این سیستم آموزشی از 4/149 میلیون کودک 6 تا 14 ساله و 9/2 میلیون آموزگار، متشکل می گردد. لازم به ذکر است که نرخ مذکور به 82 درصد از کل کودکانی است که در این گروه سنی قرار دارند مشتمل می گردد. پس از استقلال هند طی سال 1947 سیاستمداران ,مسئولان و صاحب نظران آموزش و پرورش کشور تلاشهای فراوانی در جهت ارائه الگوی مشترک ساختار آموزشی پذیرش کلیه ایالت عمل آورند. طی سال 1966 کمیسیون آموزش و پرورش هند مبادرت به انتشار ساختار آموزشی طرح سیستم (2+10) نمود. سیستم مذکور پس از بازنگری و جرح و تعدیل طی سالهای 1986 و 1992 به عنوان خط مشی جدید نظام آموزشی ملی به تصویب رسید در حال حاضر کلیه ایالت های کشور از آن پیروی می نمایند. نکته قابل تامل در فرایند تصویب طرح مذکور طول مدت بررسی آن است که مدت زمان سه دهه از زمان طرح اولیه آن تا جرح و تعدیل و تصویب و اجرای فراگیر و نهایی آن به طول انجامید است که خود نشان دهنده بر طرف نمودن احتمالی نواقص و نارسایی های طرح اولیه می باشد. بر اساس الگوی قید شده در فوق نظام آموزش پیش دانشگاهی کشور هند خود از دو دوره آموزش ابتدایی و متوسطه متشکل می گردد. با وجودی که ساختار آموزشی کشور هند بر (سیستم 2+10) استوار می باشد. با این حال در میان ایالات مختلف در خصوص تعداد مدارس ابتدایی و متوسطه، شرایط سنی پذیرش در مدارس متوسط، آزمون های عمومی، آموزش هندی و انگلیسی، تعداد ساعات و جلسات درسی، مدت تعطیلات، میزان دستمزدها، آموزش پایه و … تفاوت عمده ای وجود دارد. آموزش در کشور هند، از سن پنج سالگی آغاز شده و از سه مرحله ابتدایی، متوسطه و عالی (دو دوره 5 ساله ابتدایی و متوسطه و یک دوره 2 ساله تکمیلی) متشکل می گردد. در مجموع، دوره تحصیلات ابتدایی و متوسطه 12 سال به طول می انجامد.
طبق آمار به دست آمده طی سال 1996 نرخ ثبت نام ناخالص بر مبنای سطوح مختلف آموزشی به شرح ذیل می باشد:
. پیش دبستانی : 5 درصد
. اولین سطح : 101 درصد
. دومین سطح : 49 درصد
. سومین سطح : 9/6 درصد
ساختار آموزش پس از استقلال
پس از استقلال کشور هند به دلیل نرخ بالای بی سوادی (در حدود 85 درصد) ، سرمایه هنگفتی به تولید کتب درسی ارزان قیمت تخصیص یافت. سه دهه پس از استقلال کشور، هزینه آموزشی به 40 برابر و نرخ افراد باسواد به بیش از 2 برابربالغ گردید.از سوی دیگر پیشرفت های آموزشی و افزایش تعداد موسسات آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی وصنعتی به گسترش انواع کتابخانه ها و فراهم آمدن بازار کار برای افراد آموزش دیده منجرگردید. در سال1956 کمیسیون اعتبارات دانشگاهی هند با عنوان (یو.جی .سی ) عهده دار مسوو لیت تصویب مقررات ویژه آموزش عالی و تعیین استانداردهای آموزشی و تحقیقاتی گردید. طی سال 1961 کمیسیون مذکور به منظورارزیابی و پیشنهاد معیارهایی جهت ارتقائ استانداردهای آموزشی در هند، به تشکیل کمیته بررسی علوم به ریاست دکتر رانگاناتان مبادرت نمود. تا پیش از دهة 70 ، تنها سه دانشگاه دهلی (1948) ، بنارس (1966) و بمبئی (1967) از دوره کارشناسی ارشدبرخوردار بودند.این درحالیست که در آغاز این دهه 4 دانشگاه ا لیگر، میسور ،کارناتاک و ویکرام به افتتاح دوره های کارشناسی ارشد خود مبادرت نمودند. پس از استقلال کشور این روند سرعت گرفت.
آموزش پایه
در 4 ایالت مختلف کشور آموزش پایه منحصرا بر نخستین مرحلة آموزشی (آموزش ابتدایی) شامل می گردد و این در حالی است که در 8 ایالت دیگر کشور دوره آموزش پایه بر کلیه مقاطع آموزشی (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) مشتمل می گردد.
وسیع سازی بعد سیستم آموزش پایه
کشور هندوستان، 50 سال پس از استعمار انگلستان اقدام به اجرای سیاست آموزش توده ای نمود. از آن زمان تاکنون این سیستم از لحاظ تعداد مدارس و تعداد کودکان ثبت نامی در این مدارس چندین بار گسترش یافته است. جدول ذیل نرخ ثبت نامی افراد طی دهة 1990و 4 دهة قبل از آن را به تصویر می کشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 173 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 135 |
ساختار کلی نظام آموزش
• آموزش رسمی پیش دانشگاهی
• آموزش پایه
• آموزش پیش دبستانی
• آموزش ابتدایی
• آموزش متوسطه
• آموزش عالی
• آموزش بزرگسالان
• آموزش استثنایی
• آموزش معلمان
• آموزش ضمن خدمت
• آموزش غیر رسمی
آموزش رسمی پیش دانشگاهی
از آنجایی که اصل اساسی درساختار آموزشی کشور سوئد بر فراهم آوردن امکانات آموزشی برای کلیه شهروندان سوئدی بدون توجه به پیشینه قومی واجتماعی و تابعیت فردی آنان استوار میباشد، از این روی کلیه مدارسی که از قوانین آموزشی پایه تبعیت مینمایند (مدارس ابتدایی و مقدماتی و تکمیلی متوسطه) به صورت فراگیر طراحی شدهاند تا کلیه نسل جوان را تحت پوشش قرار دهند.
علاوه برمواد درسی، کتب آموزشی مدارس ابتدایی ومقدماتی و تکمیلی متوسطه مراکز آموزشی سراسر کشور یکسان است. قوانین کشوری خاصی نیز در خصوص ساختار آموزشی کشور در قوانین آموزشی کشور توسط مجلس ملی به تصویب رسیده است. تحصیلات ویژه بزرگسالان نیز درکشور سوئد از سابقه تاریخی طولانی برخوردار بوده وگزینه های گوناگونی درسراسر کشور جهت ادامه تحصیلات وجود دارد. تحصیلات ویژه بزرگسالان به صورت یکسان با آنچه در مدارس، از ابتدایی تا متوسطه، ارائه میگردد، بخشی از ساختار مدارس عمومی محسوب میگردد. این امتیاز خود به هر فرد این امکان را میدهد که به تکمیل تحصیلات خود تا مقطع متوسطه مبادرت نموده و مجددا به ساختار رسمی مدارک آموزشی بپیوندد . بنابراین آموزش در سوئد از نظر ساختاری به صورت دورههای آموزشی یکسان از سطح ابتدایی تا آموزش متوسطه وآموزش بزرگسالان برای کلیه شهروندان سوئدی فراهم میباشد. علاوه براین طرحهای مالی گوناگونی نیز اتخاذ گردیده که به دانش آموزان ودانشجویان اجازه میدهد تا درطول سنوات آموزشی خود (آموزش متوسطه و آموزش بزرگسالان) و همچنین تحصیلات عالی منابع مالی مورد نیاز خود را فراهم نمایند.
آمار تحصیلی تعداد دانشآموزان و مدارس
طبق آخرین آمار بدست آمده تعداد 305300 دانشآموز سوئدی در مراکز تکمیلی آموزش متوسطه آموزش میبینند.گفتنی است از %7/4 از این تعداد (14300) درمراکز تکمیلی متوسطه مستقل(خصوصی) ثبتنام به عمل میآید.سهم مذکور طی سالهای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته و این در حالیاست که طی سال 1996 تنها از %8/1 دانشآموزان در مدارس مستقل ثبتنام به عمل میآمد.
طبق آخرین آمار بدست آمده طی سال 1996 تعداد 654 مدرسه فعالیت داشته که %15 از این مدارس، مستقل بوده و توسط نهادها و مؤسسات خصوصی اداره شده و 5 در صد نیز توسط شوراهای استانی اداره میگردند. طبق آمار مذکور میانگین دانشآموزان هر مدرسه به 467 دانشآموز بالغ میگردد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
اختلال در هجی کردن (وارونه و قرینه نویسی)
املا
سه نوع مشکل وجود دارد که ممکن است سبب غیر قابل درک شدن نوشتن کودک شود. اول، مشکل املایی ویژه، که املای بعضی کلمات آن قدر معیوب است که تشخیصش دشوار است. دوم، مشکل نوشتن ویژه، که خط آن قدر بد است که قابل خواندن نیست و سوم، اختلال زبان، که زبان به کار برده شده توسط کودک ممکن است آن قدر مملو از خطا باشد که قابل فهم نباشد.
مشکل املایی ویژه در این مقاله بحث خواهد شد.
مشکل املایی ویژه یعنی چه؟
مشکل املایی ویژه به عنوان یک مشکل املایی معنادار و بدون علت معلوم تعریف می شود. یک مشکل املایی معنادار معمولاً دو انحراف معیار زیر میانگین سن کودک تعریف می شود.
مشکل املایی ویژه غالباً با مشکل خواندن ویژه مرتبط است. در بعضی از کودکان، مشکل املایی ویژه یک مشکل مستقل است. اگر چه چنین کودکانی متوسط توانایی خواندن را دارند، مطالعات پژوهشی نشان می دهند که مشکلات ظریف خواندن در چنین کودکانی با آزمون ویژه کشف می شود.
املا چگونه ارزیابی می شود؟
به طور کلی چندین آزمون املایی میزان شده وجود دارد. این آزمون ها از حیث روش های ارزیابی املا متفاوت هستند. بعضی از آزمون ها کلماتی را به کودک عرضه می کنند که بخشی از واژگان تصویری اش است و بعضی ها کلمات متنوعی را عرضه می کنند. معمولاً آزمون ها هجی کردن املا را در بر می گیرند. هم چنین بعضی آزمون ممکن است تشخیص املای صحیح یا غلط یک کلمه باشد.
روان شناس، آزمون یا آزمون هایی را انتخاب خواهد کرد تا اطلاعاتی در مورد سطح املای کودک، هم چنین نوع مشکلاتش فراهم آورده برای مثال، آزمونی انتخاب می کند که نشان می دهد کودک مشکلاتی در هجی کردن املا دارد. ولی در تشخیص کلماتی که املای غلط دارند مشکلی ندارند و در نتیجه مشکل او ممکن است ناشی از مشکلات ویژه در حفظ کلمه باشد. هم چنین روانشناس سعی خواهد کرد بین غلط های املایی مختلف نظیر غلط های آوایی، دیداری، و زنجیره ای، که در زیر توصیف می شود، تمیز ایجاد کند.
روان شناس ممکن است آزمون هایی دیگری را نیز به منظور تشخیص نوع مشکلات املایی کودک انجام دهد. برای مثال اگر املای کودک غلط های آوایی، زیادی دارد، ممکن است مهارت های تمیز شنوایی کودک را آزمون کند تا مشخص کند آیا او می تواند بین اصوات مختلفی که می شنود تمیز قائل شود یا نه.
شنوایی کلیه ی کودکان با مشکل خواندن ویژه باید ارزیابی شود، زیرا بعضی از مشکلات املایی ممکن است مربوط به اختلال شنوایی باشد.
نقص در مشکل املایی ویژه
خواندن و نوشتن، فرآیندهای متضادی هستند. در خواندن، علائم نوشته شده (نویسه ها) به اصوات متناظر خود (آواها) تبدیل می شوند؛ در نوشتن، آواها به نویسه های متناظرشان تبدیل می شوند.
در زبان انگلیسی، املا نیازمند آگاهی از قواعد متناقض تبدیل آواها به نویسه های مناسب است. یک آوای ویژه ممکن است. با نویسه های مختفی (برای مثال، snuff و enough) نشان داده شود و نویسه های یکسانی ممکن است با آواهای مختلفی باشد ( برای مثال and cough، hiccough. enough). کلماتی که آواهای یکسان ولی نویسه های متفاوتی دارند، هم صدا نامیده می شوند. (برای مثال، shoot and shute). معمولاً املای صحیح تا وقتی کودک به مرحله ی آواشناسی نرسیده باشد. امکان پذیر نیست فقط در این مرحله است که گاهی از تناظر نویسه با آوا مقایسه می شود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
اختلال در خواندن (بیان شفاهی/ بیانی)
خواندن
کودکان معمولاً خواندن را در کلاس اول و گاهی زودتر آغاز می کنند و در تمام طول دوران تحصیلشان این وابستگی به خواندن ادامه پیدا می کند. تحقیقی که توسط کرک و الکنیز در 1975 انجام شد نشان داد که 60 تا 70 درصد کودکانی که در این برنامه ها ثبت نام کرده اند، دارای مشکل ناتوانی خواندن بوده اند.
انواع آموزش خواندن
1- خواندن تحولی: شامل نظامهایی از آموزش خواندن است که یک زنجیره تحولی ورود به تکامل از مهارتهای خواندن را در یک برنامه گروهی فراهم می آورند. این نظامها معمولاً از کودکان انتظار دارند با سرعت و در مراحل خاصی خواندن را یاد بگیرند.
2- خواندن اصلاحی: به روش هایی اطلاق می شود که برای اصلاح عادات بد و غلط خواندن یا پر کردن شکافهایی که در معلومات کسب شده در طول دوره های برنامه خواندن تحولی برای کودکان پیش آمده، به کار می روند. ممکن است کودک در مورد مهارت های بازشناسی نکات، درک، فهم معانی، آواها، سریعتر خواندن و یا در مورد سایر زمینه های تعبیر و تغییر نوشته ها به کمک احتیاج داشته باشد. که با استفاده از آموزش تکلیف یعنی آموزش مستقیم یا اصلاح غلط های خواندن به صورتی که کودک بتواند پس از آن با سرعت و نرخ نسبتاً بهنجاری پیشرفت کند.
3- خواندن ترمیمی: گاهی اوقات این کودکان را با عنوان خوانش پریش می نامند. آنها احتمالاً دارای نوعی ناتوانی یادگیری تحولی (توجه، حافظه، ادراک، تفکر یا اختلال زبان) هستند.
اکثریت قریب به اتفاق کودکانیکه کلاس اول را شروع می کنند احتمالاً 85 تا 90 درصد آنها با استفاده از برنامه های خواندن تحولی در خواندن پیشرفت می کنند، از میان 10 تا 15 درصد بقیه که مشکلاتی در پیشرفت بهنجاری خواندن دارند، بیشترین تعداد می توانند از طریق روشهای خواندن اصلاحی و یا استفاده از روش های آموزش تکلیف و آموزش مستقیم پیشرفت کنند. 1- یا حداکثر 2 درصد دچار ناتوانی یادگیری تحولی درونی هستند.
بعضی از کودکان هنگام خواندن، خطاهای زیر را مرتکب می شوند.
1) حذف ها: مثلاً من علی را دیدم (خواندن می شود ) من علی دیدم
2) افزایش ها: مثلاً مرد یک خرس چاق بزرگ دید در حالیکه چاق بزرگ وجود نداشته است.
3) جانشین سازی ها: جمله «سالی یک پیشی خوب است» می تواند به این صورت خوانده شود: «سالی یک پیشی خوب دارد»
4) تکرارها: جمله رنگ آبی آن اتومبلی را ببین (خوانده می شود ) رنگ آبی آن روی کلمه اتومبیل متوقف شود و تکرار می کند ... رنگ آبی آن ... رنگ آبی آن ...
5) حذف یا اضافه حروف: کودک بعضی صداها را حذف کرده یا بعضی حروف را به کلمه ای که می خواند اضافه می کند.
6) خطاهای وارونه سازی: کودک می تواند کلمه «داس» را «ساد» و یا کلمه «با» را «آب» بخواند.
7) خواندن سریع و بی دقت: بعضی کودکان که برای خواندن مطالب عجله می کنند، خطاهای بسیاری مرتکب می شوند و بویژه بسیاری از لغاتی که نمی توانند بخوانند را جا می اندازند.
8) خواندن کند و لغت به لغت: بعضی کودکان به کندی و لغت به لغت می خوانند علت تشکیل این عادت می تواند تمرکز بیش از حدودی رمزگردانی لغات باشد.
9) فقدان درک مطلب: بعضی کودکان لغات را رمزگردانی می کنند ولی توجه اندکی به معنای متن قرائت شده دارند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
اختلال نقص در توجه (آموزش حروف)
مقدمه
اختلال نقص در توجه یکی از مواردی است که در اغلب ناتوانیهای یادگیری همراه و بدون پرفعالیتی دیده می شود کودکی که مبتلا به این اختلال می باشد اصولاً علائمی از بی ثباتی در توانایی های شناختی مربوط به تکالیف تحصیلی و عملکردی متغیر را از خود نشان می دهد که اغلب موجب پریشانی معلم، والدین و حتی خود کودک می شود از نظر سبب شناسی و درمان بسیار اهمیت دارد که بدانیم اختلالات توجه در برخی موارد با فعالیت حرکتی زیاد بدن همراه می باشند.
به منظور تشخیص اختلال نقص در توجه می بایستی کودک ملاکهای بی توجهی (نظیر شکست در به انجام رسانیدن کارهایی که شروع کرده، شکست در گوش کردن، حواسپرتی، مشکل در تمرکز یا دقت در انجام یک بازی) و تکانش (از قبیل انجام اعمال قبل از تفکر، از کار به کاری دیگر پرداختن، مشکل در سازماندهی، نیاز به کنترل کننده، فریادهای ناگهانی در کلاس، مشکل در منظر ماندن) را داشته باشد.
برای تشخیص ADD همراه با پرفعالیتی، می بایست کودک علاوه بر حواسپرتی و علائم کنترل ضعیف تکانه ها، فعالیت زیاد را نیز داشته باشد. فعالیت حرکتی زاید ممکن است به صورت مشکل در یک جا نشستن یا مشکل در یک جا ماندن، راه رفتن و دویدن زیاد و راه رفتن در خواب مشاهده شود.
ناتوانیهای توجهی
یکی از فراوان ترین مشکلات در میان کودکان که موجب کاهش کارایی آنان در مدرسه می گردد در فقدان توجه است مشاهدات نشان می دهد که هنگامی کودک در تمرکز بر روی تکلیف طرح شده، با شکست مواجه می شود و نمی تواند سر و نگاهش را به سمت معلمی که در حال آموزش به اوست جهت دهد و یا در دنبال کردن دستورالعمل ها شکست می خورد از طرف دیگر ادامه کار بر روی یک تکلیف معین، تعیین جهت نگاه و سر، حالت چهره، مراقب و گوش به زنگ و اجرای دستورالعمل ها و موفقیت در عملکرد نشان دهنده رفتار توجه کودک است.
به هر حال وقتی کودک مبتلا به نقصان شدید توجه است این مشکل می تواند اثرات مخربی بر یادگیری او داشته باشد.
طبقه بندی کاستیهای توجهی
1- بیش فعالی که به وسیله فعالیت حرکتی بیش از حد مشخص شده است.
2- حواسپرتی بر حسب تمرکز بر روی محرک غیرمربوط یا نامناسب و داشتن مشکلاتی در تداوم توجه به مطالب مربوط، مشخص شده است.
3- بازداری زدائی یا تمایل به دادن پاسخ به آشفتگی درونی و بیرونی.
4- درجا ماندگی یا تکرار رفتارهایی که وقتی طولانی تر از حد معمول می شوند، رفتارهای نامناسب تلقی می شوند.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
ناتوانی های افتراقی (اختلال در خواندن)
تعریف
افتراق فرآیندی است که به وسیله ی آن انسان به شباهت ها و تفاوت های میان محرکهای مربوط به هم واقف می شود. بازشناسی تفاوتها میان چیزهای دیده شده نظیر حروف یا ترتیبات زنجیره ای، میان تفاوتهای آوایی در لغات یا بین اشکالی که به فعالیت ها معنی می دهند. در یادگیری برای فهم و استفاده از کلام شفاهی، خواندن، نوشتن، محاسبه ی مسائل ریاضی، هجی کردن و یا تحول مهارتهای حرکتی، کودکان باید قادر باشند تفاوت های بین آنچه را که دیده اند، شنیده اند، لمس کرده و یا چشیده و احساس کرده اند را تمیز دهند کودکانی که می توانند تفاوت های بین محرکهای مختلف را دریابند (مثلاً سیخ و میخ) بیشتر می توانند یاد بگیرند به محرکهای متفاوت پاسخ های مختلف بدهند.
ناتوانی های افتراقی می تواند به شش گروه اصلی طبقه بندی شوند:
1- افتراق بینایی: افتراق آنچه می بینیم.
2- افتراق شنوایی: افتراق آنچه می شنویم.
3- افتراق لمسی: افتراق آنچه لمس می کنیم.
4- افتراق حسی جنبشی: افتراق آنچه از طریق حرکت احساس می کنیم.
5- افتراق بساوشی: افتراقی که شامل لمس و حرکت هستند.
6- افتراق شکل: پس زمینه
این مقاله به توضیح چگونگی تأثیر این ناتوانی ها در یادگیری کلاسی خواهد پرداخت.
1- ناتوانی های افتراق بینایی
ممکن است کودکانیکه ناتوانی افتراق بینایی دارند، دارای تیزبینی طبیعی باشند ولی برای افتراق تفاوتها بین دو یا چند محرک بینایی و نظیر حروف «آ و ب» یا «میخ و سیخ» دچار مشکل شوند هنگامی که کودکان نمی توانند بین مشخصاتی نظیر شکل، اندازه، فاصله، دریافت عمق و سایر جزئیات مناسب افتراق قائل شوند، احتمالاً در یادگیری و بازشناسی و استفاده از حروف چاپی، نمرات و اعداد و لغات در خواندن و محاسبه کردن مشکل و دشواری خواهند داشت (Barrett 1965).
کپی کردن، نوشتن و نقاشی کردن می تواند تحت تاثیر ناتوانی کودک برای جستجو و کشف تفاوت های در محرکات بینایی قرار گیرد.
2- ناتوانی های افتراق شنوایی
در بعضی موارد، کودک دقت شنوایی طبیعی دارد ولی در کشف تفاوت ها یا مشابهت های بین درجه و دانگ، بلندی، ریتم، ملودی، میزان و یا تناوب اصوات ناتوان است. (chzlf & scheffelin 1969). افتراق شنوایی برای یادگیری ساختمانی آوایی در زبان شفاهی لازم است. شکست در ایجاد افتراق بین اصوات صدادار و بی صدا و یا بین سیلابها یا لغات می تواند باعث بروز مشکلاتی در یادگیری و فهم زبان شفاهی و زبان بیانی شود. کودکانی که در افتراق شنوایی مشکل دارند اغلب به خاطر مسائل آوایی برای خواندن یا هجی کردن دچار مشکلات یادگیری می شوند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
ضعف در تفکر/ حل مساله (اختلال در ریاضیات)
حل مسئله
دو جز اصلی تفکر تکوین مفهوم و حل مسئله می باشد.
یک بخش مهم از رشد کردن و بزرگ کردن این است که یاد بگیریم چگونه با موقعیت های دشوار کنار بیاییم. بر موانع غلبه کنیم به سئوالات گیج کننده پاسخ دهیم در راه حل هایی برای مشکلات روزمره ی زندگی پیدا کنیم. متأسفانه بسیاری از دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری اغلب
1- نمی توانند بروز موقعیت های مسئله ای را ببینند.
2- نمی توانند به تنهایی مشکلات را تشخیص دهند.
3- فاقد رویکردها، توانایی ذهنی یا تکنیک های حل مسئله برای کنار آمدن با مشکلات هستند یا
4- در استفاده از راهبردهای سازمان یافته و منظم برای حل مسئله شکست می خورند.
بنابراین مهم است که کودکان ناتوان از یادگیری برای ایجاد و تکامل راهبردهای حل مسئله یاری شوند.
رویکردهای مربوط به حل مسئله به طریق بسیاری تعریف شده اند و شامل موارد زیر می باشند: رفتار آزمایش و خطا، رفتار تکانشی، رفتار انعکاسی، رفتار خلاق یا بینشی، تفکر مستقیم و منطقی و تفکر استقرایی قیاسی و تفکر استنتاجی. با وجودیکه دانشمندان در توصیف حل مسئله با هم تفاوت هایی دارند، به نظر می رسد توافق های کلی درباره ی پویایی های درونی آنها وجود داشته باشند.
البته، معمولاً هیچ راه یگانه ای برای حل مسائل وجود ندارد تقریباً 6 مرحله ی اصلی در فرآیند حل مسئله وجود دارد. هر خللی در هر یک از این مراحل می تواند در حل مؤثر مسئله اختلال ایجاد کند. در این مقاله به ارائه خطوط راهنما برای ارزیابی عملکرد دانش آموز در هر مرحله از فرآیند حل مسئله و ارائه پیشنهاداتی برای ترمیم می پردازیم.
مراحل حل مسئله
1- تشخیص اینکه مسئله ای وجود دارد
اولین مرحله در فرآیند حل مسئله اینست که تشخیص دهیم مسئله ای وجود دارد. ممکن است هنگامی که دانش اموز با موقعیتی غیر مترقبه برخورد می کند و هیچ پاسخ آماده ای برای آن ندارد، گفته شود که مسئله وجود دارد. فقدان پاسخ باعث ایجاد ناراحتی یا بی تعادلی می شود که دانش آموز را برای یافتن راه حل برخواهد انگیخت.
بسیاری از کودکان دچار ناتوانی یادگیری فاقد آگاهی نسبت به وجود مسئله در زندگی روزانه شان هستند و در تشخیص تهدید ناشی از مشکلات بالقوه شکست می خورند. این دانش آموزان معمولاً هنگامیکه کشف می کنند در واقع مسئله ای دارند، متعجب شوند و هنگامیکه دانش آموز از وجود مشکل آگاه می شود، اغلب برای انجام هر کاری خیلی دیر است.
ترمیم:
موقعیت مسئله را مطالعه کرده و تلاش کنید میزان وسعت آگاهی کودک نسبت به مسئله را تعیین نمائید ممکن است مفید باشد با دانش آموز صحبت کنید تا تشخیص دهید چرا او موقعیت مسئله ای را نشناخته. دانش آموز برای شناخت مشکلات بالقوه هنگامی که مشکلات بروز می کنند تعلیم ببیند.
2- تصمیم گیری برای حل مسئله
دومین مرحله تصمیم گیری در مورد حل کردن یا نکردن مسئله است. مسئله باید نارضایی و ناسازگاری کافی ایجاد کند تا عنوان یک مسئله مورد قبول قرار گیرد و شاگردان باید احساس نیاز کرده و هیجان کافی برای جست و جوی راه حل به کار برند.
بسیاری از کودکان ناتوان از یادگیری اگر اعتقاد داشته باشند «موفق نخواهند شد» مایل نیستند در حل مسئله درگیر شوند. واضح است کودکان دچار ناتوانی یادگیری که درماندگی را هم آموخته اند از درگیری در حل مسئله اکراه دارند و اگر هم شروع به حل مسئله کنند زیاد در آن پافشاری نخواهند کرد.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
وضعیت دوران بارداری در زنان روزه دار و غیر روزه دار
وضعیت دوران بارداری در زنان روزه دار و غیر روزه دار تفاوت معنی داری ندارد
نتایج پژوهشی درباره وضعیت زنان باردار در ماه مبارک رمضان نشان می دهد: بین وضعیت دوران بارداری در زنان روزه دار و غیر روزه دار در سه ماهه دوم و سوم اختلاف معنی داری وجود ندارد
به گزارش«شبکه خبر دانشجو»، فریده مصطفی زاده در پایان نامه خود باعنوان بررسی مقایسه ای وضعیت دوران بارداری و نتایج حاملگی در زنان روزه دار و غیر روزه دار مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی تصریح کرده است: بین نتایج حاملگی در زنان روزه دار و غیر روزه دار سه ماهه دوم و زنان روزه دار سه ماهه سوم اختلاف معنی داری وجود ندارد و مقایسه نسبت ها بین افزایش وزن طبیعی افراد دو گروه اختلاف معنی داری را نشان داد.
این پژوهش که در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده است، خاطر نشان می کند: افزایش وزن در زنان روزه دار سه ماهه دوم بیشتر از زنان غیر روزه دار بود و افزایش وزن درسه ماهه سوم بارداری بین زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری نداشت.
در این پژوهش آمده است: نسبت ابتلا به کم خونی در دوران بارداری، نسبت تولد نوزاد نارس و نسبت تولد نوزاد کم وزن در سه ماهه دوم و سه ماهه سوم در زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری وجود ندارد.
در پایان این پژوهش تاکید شده است: زنان باردار که از سلامتی کامل برخوردار هستند با کمک و مشورت تیم بهداشتی و مراقبت کافی در دوران بارداری می توانند در سه ماهه دوم و سوم بارداری در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند و زنان باردار و غیر روزه دار باید مورد توجه کافی و دقیق قرار گیرند تا دچار مشکل و عوارض مربوط به آن نشوند
روزهداری زنان باردار در سه ماه اول موجب اختلالات مغزی جنین میشود
خبرگزاری فارس: یک متخصص زنان و زایمان گفت: زنان باردار در سه ماه ابتدای بارداری به ویژه هشت هفته اول به دلیل تشکیل سلولهای مغزی جنین نباید روزه بگیرند.
آذر میرزایی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی فارس افزود: کمبود قند خون در سه ماهه اول بارداری به شدت بر روی رشد عمومی جنین موثر است و این امر به ویژه در فصولی که مدت روزه داری طولانی تر است حساسیت بیشتری دارد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در ماههای اول بارداری معمولا به دلیل شرایط ویژه داشتن حالت تهوع و ویار، مادر در حالت عادی نیز امکان صرف وعدههای غذایی را ندارد، روزه داری این مشکل را تشدید می کند و موجب کاهش قند خون و تجمع مواد کتونی در خون می شود.
وی اضافه کرد: البته بر اساس مطالعات انجام شده روزهداری زنان باردار در سه ماهه دوم به شرط تغذیه مناسب در وعدههای سحر و افطار بلامانع است.
میرزایی روزهداری زنان باردار در سه ماهه سوم را به علت وجود بیشترین زمان رشد جنین نگران کننده خواند و گفت: در این دوران رشد جنین رابطه مستقیم با مصرف مناسب مواد غذایی دارد و نباید تحت هیچ شرایطی اختلالی در بافت این املاح به وجود آید.
وی افزود: زنان بارداری که شرایط مساعد برای روزهداری را دارند باید حتما در وعدههای افطار از مایعات زیاد و مواد غذایی سبک استفاده کنند و به فاصله چند ساعت شام میل کنند و هنگام سحر نیز از مواد غذایی چرب و کربو هیدراتهای پیچیده مانند خرما، گردو و خشکبار استفاده کنند.
بررسی مقایسهای وضعیت دوران بارداری و نتایج حاملگی در زنان روزهدار و غیر روزهدار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی, / فریده مصطفیزاده؛ به راهنمائی : یادآور نیکروش
پژوهش حاضر یک مطالعه کوهورت میباشد که به منظور مقایسه وضعیت دوران بارداری و نتایج حاملگی در زنان روزهدار و غیر روزهدار سه ماهه دوم و سوم مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی اردبیل در سال 1377 انجام شده است . در این پژوهش 84 زن باردار که شامل 21 زن روزهدار و 21 زن غیر روزهدار سه ماهه دوم، 21 زن روزهدار و 21 زن غیر روزهدار سه ماهه سوم بارداری بودند با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها برگه ثبت اطلاعات بود که از طریق مصاحبه با زنان باردار و استفاده از پرونده توسط پژوهشگر تکمیل گردید. برگه ثبت موراد شامل اطلاعاتی مربوطه به متغیرهای مستقل (تعداد روزهای روزهداری در ماه مبارک رمضان)، وابسته (افزایش وزن کلی در بارداری و ابتلا به کم خونی در دوران بارداری، وزن موقع تولد نوزاد، آپگار دقایق اول و پنجم بعد از تولد، سن حاملگی هنگام زایمان)، مداخلهگر (سن شغل، تعداد حاملگی و تعداد زایمان) و زمینهای (میزان تحصیلات زن باردار و همسر، جنس نوزاد، شغل همسر، نحوه مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی، تعداد دفعات مراجعه، تعداد روزهای روزهداری در ماه رجب و شعبان) بود. یافتههای پژوهش در 68 جدول به نمایش گذاشته شده است . در این پژوهش از آزمونهای آماری کای - دو و دقیق فیشر و نیز آزمون مقایسه نسبتها جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که بین وضعیت دوران بارداری در زنان روزهدار و غیر روزهدار سه ماهه دوم و زنان روزهدار و غیر روزهدار سه ماهه سوم اختلاف معنیداری وجود ندارد. همچنین یافتهها نشان دادند که بین نتایج حاملگی در زنان روزهدار و غیر روزهدار سه ماهه دوم و زنان روزهدار سه ماهه سوم اختلاف معنیدار وجود ندارد. آزمون مقایسه نسبتها نشان داد که بین نسبت افزایش وزن طبیعی در زنان روزهدار و غیر روزهدار سه ماهه دوم اختلاف معنیداری وجود دارد (Z 2/04 و P<0/05) و افزایش وزن در زنان روزهدار سه ماهه دوم بیشتر از زنان غیر روزهدار بود، این آزمون در سه ماهه سوم اختلاف معنیداری نشان نداد (Z 0/36). یافتهها نشان دادند که بین نسبت ابتلا به کم خونی در دوران بارداری (Z 1)، نسبت تولد نوزاد نارس (Z 1)، نسبت به آپگار غیرطبیعی دقایق اول (Z 0) و پنجم (Z 0) و نسبت تولد نوزاد کم وزن در سه ماهه دوم (Z 1/125) و در سه ماهه سوم (Z 0) در زنان روزهدار و غیر روزهدار اختلاف معنیداری وجود ندارد. در خاتمه با توجه به این بررسی پیشنهاد شد در صورتی که زنان حامله از سلامتی کامل برخوردار باشند با کمک و مشورت تیم بهداشتی و مراقبت کافی در دوران بارداری میتوانند سه ماهه دوم و سوم بارداری در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند. همچتیت زنان باردار غیر روزهدار نیز در این ماه مبارک باید مورد توجه کافی و دقیق قرار گیرند تا دچار مشکل وزن و عوارض مربوط به آن نشوند. در خاتمه براساس یافتههای پژوهش پیشنهاداتی برای اجرای پژوهشهای بعدی داده شده است.